
همزمان با سی و یکمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، کتاب «هنوز از اکالیپتوسهای یونسکو خون میچکد» منتشر شد. این کتاب روایتی است از آنچه بر خانوادههای زندانیان سیاسی در خوزستان پیش و پس از کشتار۶۷ رفته است؛ از انزوا، آزار و زخم زبان شنیدن از همسایگان و همشهریان بهدلیل گرایشهای سیاسی عزیزان دربندشان، تا رنج و مصیبت حاصل ازاعدامهای دستهجمعی در سال ۶۷، که تا به امروز ادامه یافته است.
عیسی بازیار، نویسنده این کتاب، شبهایی در مرداد ۶۷ را در یاد دارد که در پیش چشمان او، ماموران جمهوری اسلامی اعدامشدگان را در فاز دو پادادشهر اهواز در گوری جمعی رها میکردند. او به عدالت برای ایران میگوید که بازگو کردن این حادثه برای شادی صدر، مدیر سازمان عدالت برای ایران و در پی آن کشف تعدادی از گورهای جمعی در اهواز و همچنین نزدیکی با خانوادههای قربانیان کشتار۶۷، انگیزهای برای به تحریر درآوردن این کتاب شد.
نویسنده کتاب هنوز ازاکالیپتوسهای یونسکو خون میچکد، میگوید که نوشتن این رمان قریب به ده ماه زمان برد و این اثر برآمده از تجربههای شخصی حاصل از همزیستی با خانوادههای زندان سیاسی و الهام از روایتها و گفتوگوهایی است که با آنان و جانبهدربردگان از کشتار ۶۷ داشته است.
عیسی بازیار پس از وقوع جنگ ایران و عراق مجبور شد به همراه خانوادهاش از ایلام به اهواز و سپس به اندیمشک کوچ کند. او پیشینه آشنایی خود با خانوادههای زندانیان سیاسی و بخشی از تجربه زندگی در کنار آنان را چنین توصیف میکند: «ما در اندیمشک در خیابان پاسداران ساکن بودیم. این خیابان جایی بود که بسیاری از خانوادههای زندانیان سیاسی که فرزندانشان اعدام شدند زندگی میکردند. از نزدیک شاهد بودم که مسئولان مدرسه بچههایی که از اعضای خانوادههای زندانیان سیاسی بودند را آزار میدادند و همسایهها دید دیگری به آنان داشتند.»
فصل دوم کتاب هنوز از اکالیپتوسهای یونسکو خون میچکد بر آنچه از هفتههای پیش از کشتار ۶۷ تا سالهای پس از آن بر خانوادههای قربانیان در اهواز، اندیمشک و دزفول رفته است، متمرکز است. از روزهای تشویش و بیم خانوادهها از اعدام عزیزانشان تا ماهها سرگردانی و پیگیریهای بیثمر برای یافتن نشانی از محل دفن آنان.

عیسی بازیار درباره اینکه چرا فجایعی که بر سر زندانیان سیاسی در خوزستان و خانوادههای آنان آمده است را بهعنوان محور اصلی کتاب خود برگزید، میگوید:« به واسطه اینکه خاوران در مرکز و پایتخت ایران است، درباره خاوران حرفهای زیادی زده شده و نوشتههای زیادی وجود دارد. اما در مورد زندان یونسکو و قتلعامی که آوایی، احمدی شاهروی و کاظمی از مسئولان آن بودهاند، مطالب زیادی وجود ندارد. کما اینکه بسیاری از همسن و سالهای من اطلاعی از این فجایع ندارند. پرداختن به این موضوعات لازم است. بازگو کردن تاریخ ۶۷ باعث میشود که این جنایات دوباره اتفاق نیفتند. »
نویسنده علت نامگذاری این کتاب به «هنوز از اکالیپتوسهای یونسکو خون میچکد» را حاصل از صحبت با محمدرضا آشوغ، از معدود جان به دربردگان کشتار زندانیان سیاسیِ سال ۶۷ در زندان یونسکو دزفول و خواندن نوشتههای او میداند:«قبل از مرداد ۶۷ یعنی بین سالهای ۶۵ تا ۶۷، زندانیان سیاسی را که میخواستند اعدام کنند، به حیات خلوت زندان یونسکو که درختهای اکالیپتوس بلندی داشت، میبردند. آنها را به این درختها میبستند و تیربارانشان میکردند… در پی شلیک گلوله به سوی زندانیان، بر این درختان اثراتی از خون و گلوله و حتی تکههایی از بدن زندانیان به جا میمانده است… من طبق همین روایت آقای آشوغ این اسم را برای کتاب انتخاب کردم.»
کتاب «هنوز از اکالیپتوسهای یونسکو خون میچکد» را میتوانید از اینجا تهیه کنید