Warning: Creating default object from empty value in /home/customer/www/justice4iran.org/public_html/persian/wp-content/themes/salient/nectar/redux-framework/ReduxCore/inc/class.redux_filesystem.php on line 29
پرونده ناقض حقوق بشر: غلامحسین رمضانی – Justice for Iran

ramazani

نام و نام خانوادگی:

غلامحسین رمضانی

زندگینامه:

از پیشینه و گذشته او اطلاعی در دست نیست

مسئولیت‌ها:

 ریاست سازمان حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی جمهوری اسلامی (ناجا) ز ۲۷ شهریور ۱۳۷۹ تا ۶ شهریور ۱۳۸۴

– معاون اطلاعات ناجا  از ۲۷ شهریور ۱۳۷۹ تا ۶ شهریور ۱۳۸۴

رییس حفاظت اطلاعات سپاه از ۱۷ اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۵تا اسفند ۱۳۸۷

– معاونت اطلاعات فرمانده کل سپاه پاسداران از اسفندماه ۱۳۸۷ تا آبان‌ماه ۱۳۸۸

فرمانده سازمان حفاظت و امنیت سپاه پاسداران از آبان‌ماه ۱۳۸۸ تا فروردین‌ماه ۱۳۹۰

رییس حفاظت اطلاعات وزارت دفاع  از فروردین‌ماه ۱۳۹۰ تا کنون

موارد نقض حقوق بشر:

غلامحسین رمضانی در طی سال‌های گذشته و در دوره‌های سرکوب گسترده مخالفان در ایران، همواره متصدی پست‌های اطلاعاتی و امنیتی مهم و کلیدی بوده است. او جزو معدود مقامات اطلاعاتی است که هم‌زمان با تصدی ریاست حفاظت اطلاعات ناجا به دستور سید علی خامنه‌ای، به مسئولیت اطلاعات ناجا هم منصوب شد.

نقش غلامحسین رمضانی در نقض حقوق بشر بسته به سمت او در دوره‌های زمانی مختلف، قابل بررسی است. از جمله موارد نقض حقوق بشر و اقدامات فراقانونی از سوی او در زمان فرماندهی حفاظت اطلاعات ناجا، پرونده گرداب و سرکوب مخالفان پس از انتخابات مناقشه‌برانگیز ریاست جمهوری سال ۸۸ در سمت معاونت اطلاعات فرمانده کل سپاه است.

اقدامات فراقانونی از طریق نقش کلیدی در تشکیلات سازمان اطلاعات موازی:

تشکیلات سازمان اطلاعات موازی طی دوران اصلاحات و ریاست جمهوری محمد خاتمی (۱۳۷۶ – ۱۳۸۳) به وجود آمد. این تشکیلات شامل نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و سازمان‌های تحت نظارت رهبری، هم‌چون سپاه، نیروی انتظامی و همچنین بخشی از نیروهای وزارت اطلاعات است که در  دوران اصلاحات به دلیل فشار مطبوعات و جامعه مدنی تصفیه شده بودند.

حفاظت اطلاعات ناجا در زمانی که غلامحسین رمضانی فرماندهی آن را بر عهده داشت، بخشی از اطلاعات موازی کشور بود.[۱]  در این دوران، فعالیت‌های مخفیانه نهادهای اطلاعاتی موازی، محافظه‌کاران را در تلاش برای ابقای کنترل بر ابزارهای اعمال فشار رژیم ایران یاری می‌‌کرد. اعضای نهادهای اطلاعاتی موازی مسئول ارعاب و سرکوب اصلاح‌طلبان، دگراندیشان سیاسی و منتقدین بودند. اهداف اولیه این نهادها روزنامه‌نگاران، وبلاگ‌نویسان و فعالان دانشجویی بودند.

بازداشت وبلاگ‌نویسان از سوی نیروهای امنیتی از ابتدا همراه با اعمال خشونت و بی‌عدالتی‌های جدی بوده است. در طی شهریور تا آبان ۱۳۸۳ بیست و یک تن از وبلاگ‌نویسان و دست‌اندرکاران سایت‌های خبری اینترنتی بازداشت و در بازداشتگاهی مخفی حبس و شکنجه شدند. بازداشت‌شدگان به دنبال اعتراضات داخلی و بین‌المللی آزاد شدند.

قوه قضاییه ۱۷ تن از بازداشت‌شدگان را از هر گونه تخلفی مبرا دانست، اما امید معماریان، روزبه میرابراهیمی، شهرام رفیع‌زاده و جواد غلام تمیمی، چهار تن از بازداشت‌شدگان این پرونده محاکمه و مجبور به اعتراف تلویزیونی شدند. اتهام آنها مشارکت و تشکیل گروه در داخل کشور با هدف برهم زدن امنیت کشور، عضویت در جمعیت‌هایی در داخل و خارج کشور که با هدف بر هم زدن امنیت کشور فعالیت می‌کنند، فعالیت تبلیغی علیه نظام، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی از طریق نگارش مقاله در روزنامه‌ها و سایت‌های غیر قانونی مثل «امروز» و «گویا» و مصاحبه با رادیوهای بیگانه بود. این چهار روزنامه‌نگار پس از آزادی موقت از زندان اعلام کردند که در دوران بازداشت تحت خشونت‌های جسمی و روحی بودند و تمام مدت بازداشت را بدون دسترسی به وکیل و خانواده در سلول‌های انفرادی نگه‌داشته شده بودند. شهرام رفیع‌زاده درباره این حکم در وبلاگ خود نوشت: «قاضی امضاءکننده، آنگونه که در حکم خود انشاء کرده اصلی‌ترین استنادش “اقاریر متهمان” بوده است.”اقرار” مورد نظر قاضی همان”اعترافات اجباری” است که بنا بر سناریوی از پیش طراحی‌شده در مرکزی دیگر، از من و ما تحت شکنجه جسمی و روانی، چشم‌بند و دست‌بند، نگهداری طولانی در سلول انفرادی بازداشتگاهی مخفی، تهدید خود و خانواده، ضرب و شتم، فشارهای روانی طاقت‌فرسا، بی‌خبری مطلق و عدم دسترسی به وکیل و هر وجود و موجود زنده دیگری در طول چندماه بازداشت غیرقانونی اخذ شد

در  شهادت روزبه امیرابراهیمی در مرکز اسناد حقوق بشر ایران، به روشنی نقش حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی در بخش‌های مختلف این پرونده مشهود است.

سرکوب اعتراضات پس از انتخابات:

در جریان سرکوب تظاهرات اعتراضی مردم علیه نتایج اعلام‌شده انتخابات ریاست جمهوری ایران، ده‌ها نفر کشته، صدها تن زخمی و هزاران نفر نیز بازداشت شدند. شماری از بازداشت‌شدگان نیز زیر شکنجه به قتل رسیدند. قتل دست‌کم ۴ نفر در زیر شکنجه‌ها، که عمدتا در بازداشتگاه کهریزک بودند، محرز شده است. بر اساس اطلاعاتی که مهدی کروبی، یکی از نامزدهای انتخابات یادشده افشا کرد، به تعدادی از دختران و پسران بازداشت‌شده در زندان تجاوز شده است. ترانه موسوی ۲۸ ساله، یکی از این بازداشت‌شدگان، در اثر شکنجه و تجاوزهای مکرر به قتل رسید و جسدش سوزانده شد.

در شهریورماه ۱۳۸۸ و در پی سرکوب شدید معترضان به انتخابات ریاست جمهوری، خردادماه همان سال، سازمان دیده‌بان حقوق بشر در نامه‌ای به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه، از او خواست که در باره نقش برخی مقامات مسئول در این سرکوب از جمله غلامحسین رمضانی، فرمانده حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران، کمیته‌ای مستقل و بی‌طرف تشکیل دهد.

به نوشته‌ دیده‌بان حقوق بشر، ارگان‌های رسمی و نیمه‌رسمی مانند وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و سپاه پاسداران، مکان‌هایی را به‌طور مخفی در اختیار دارند که در آن بازداشت‌شدگان سیاسی نگهداری و  بازجویی می‌شوند.

پرونده گرداب:

غلامحسین رمضانی به عنوان معاون اطلاعات سپاه در بازداشت و شکنجه بیش از ۴۵ نفر از کسانی که به اتهام راه‌اندازی و مدیریت وب‌سایت‌های پورنوی فارسی بازداشت شده بودند  مسئول است.

«مرکز رسیدگی به جرائم سازمان‌یافته» در سال ۱۳۸۶ به عنوان زیرمجموعه اطلاعات سپاه پاسداران تاسیس شده است. اولین پروژه این مرکز، معروف به گرداب (مضلین)، دستگیری بیش از ۴۵ نفر از کسانی بود که به اتهام راه‌اندازی و مدیریت وب‌سایت‌های پورنوی فارسی، تحت تعقیب قرار گرفته بودند. چند ماه پس از دستگیری، آنها در برنامه‌های تلویزیونی اعتراف کردند که قصد داشتند از طریق فاسد کردن جوانان، پایه‌های نظام جمهوری اسلامی را سست کنند و از دولت آمریکا برای گرداندن سایت‌های پورنو پول دریافت می‌کردند. حدود یک سال و نیم بعد، برخی از بازداشت‌شدگان یا خانواده‌های آنها سکوت خود را شکستند و از شکنجه‌های شدیدی که آنها را مجبور به اعتراف کرده بود پرده برداشتند.

سعید ملک‌پور، وحید اصغری، احمدرضا هاشم‌پور، مهدی علیزاده و حسن سی‌سختی از متهمان پرونده «مضلین» یا «گرداب» سپاه پاسداران هستند که به اعدام محکوم شده بودند. بازداشت‌شدگان این پرونده شکنجه روحی و روانی و جسمی شده‌ بودند. سعید ملک‌پور، وحید اصغری و شهروز وزیری، سه تن از متهمان این پرونده، اعلام کرده‌اند حاضرند در دادگاه شهادت دهند که علاوه بر تحمل حبس انفرادی طولانی‌مدت، به‌ آنها توهین شده، از سوی بازجویان سپاه ضرب و جرح شده‌‌اند، از آنها اقرار اجباری گرفته شده و برای مدت طولانی با خانواده و وکیل‌شان تماس نداشته‌اند.

وحید اصغری در بخشی از شکواییه‌ای که به قاضی صلواتی و دادسرای تهران اعلام شد، آورده است: «آن‌ها ماه‌ها شبانه مرا به طور غیر قانونی از اوین تحویل گرفته و به شکنجه‌گاه مخفی سپاه به اسم رمز «شرکت» که در مکان مجهول قرار دارد و فرا قانونی عمل می‌کند، با چشم‌بند و دست‌بند می‌بردند و به خاطر هدف‌شان که ایجاد انحراف و سوءاستفاده…از پرونده بود شروع به گذاشتن من در کمد تنگ و تاریک با حیوانات موذی و سیاه‌چال و وان حمام (همراه با دست‌بند و پابند) و کیسه‌های هوای خفه‌کننده و ضد هوا و اکسیژن روی سر و روی من انداختند (دقیقا عین کیسه‌های مخصوص گوانتانامو و ابوغریب) و مرا شدیدا به چوب بسته و به حالات کاسه سر و به سمت پایین آویزان کردند با طناب و دست‌بند و شلاق و سیلی می‌زدند.»

به غیر از این شش تن، افراد بیشتری در زندان‌های اطلاعات سپاه به همین اتهام  در حبس هستند که متاسفانه نام و نشان آنها هنوز به خارج از زندان راه نیافته است. حکم اعدام سعید ملک‌پور، احمدرضا هاشم‌پور و حسن سی‌سختی به حبس ابد تقلیل یافته است.

عدالت برای ایران در گزارشی با عنوان«گرداب؛ سناریوی دیکته‌شده»، نقش مرکز جرائم سازمان‌یافته سپاه پاسداران را در نقض شدید حقوق شهروندان مستند کرده است.

__________

[۱]اطلاعات فوق حاصل مصاحبه عدالت برای ایران با یک فرد مطلع است که به دلایل امنیتی نام ایشان نزد عدالت برای ایران محفوظ است.

*آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ خرداد ۱۳۹۷*