عدالت برای ایران، ۲۰ اسفند ۱۳۹۱: پیروان آیین بهایی در ایران یکی از گروههایی هستند که به طور مستمر و سازمان یافته مورد آزار و اذیت قرار می گیرند. با این همه، مقاماتی که در نقض گسترده حقوق بهاییان دخالت دارند همواره از مصونیت مطلق برخوردار بوده اند و هیچگاه به دلیل نقض حقوق بشر پاسخگو نشده اند. عدالت برای ایران در گزارش تازه خود با عنوان “چهره جنایت” که امروز منتشر شده، با معرفی پانزده نفر از ناقضان حقوق بهاییان خواستار تحریم آنها توسط اتحادیه اروپا به دلیل نقشی که در سرکوب و آزار گسترده بهاییان در ایران داشته اند شده است. پانزده مسئول یاد شده در حوزه قضایی، آموزش، اشتغال و رسانه حقوق پیروان آیین بهایی را مورد نقض شدید قرار داده اند. این نخستین فهرستی است که از مسئولان نقض حقوق بهاییان منتشر می شود و تحقیق عدالت برای ایران برای شناسایی مسئولان دیگر آزار و اذیت مستمر این اقلیت دینی در ایران ادامه خواهد داشت.
نسخه پی دی اف گزارش “چهره جنایت؛ ناقضان حقوق بهاییان” را اینجا بخوانید.
مقدمه
پیروان بهائیت از آغاز تأسیس این آئین در ایران در اواسط قرن نوزدهم میلادی (سیزدهم شمسی)،در ایران تحت فشار و آزار و اذیت بودهاند. حداقل ۴۳۳۳ نفر از پیروان اولیه توسط کسانی که این آئین تازه را – که در آن زمان به جنبش بابی معروف بود – بدعتی بر اسلام میدیدند، کشته شدند.
الیز ساناساریان، در کتاب تاریخ بهائیان ایران خود مینویسد: “از زمان شکل گیری، این آئین با آزار دائم خدشه دار شده است.” او مینویسد: “روحانیون و بخشهای مذهبی در ایران همیشه خصومت عمیقی نسبت به بهائیان داشته اند: بهائیان ‘کافر’ حقیقی به معنای واقعی کلمه بودند که باید با ایشان با خشونت رفتار میشد و نابود میشدند.” [1]
برای مثال، در اردیبهشت ماه ۱۳۳۴، مرکز ملی بهائیان (حضیره القدس) در تهران، از اماکن مقدس بهائیان اشغال و تخریب شد.تخریب قسمتی از خانه باب (یکی از مقدسترین اماکن بهایی)، حمله و تهاجم به بهائیان در روستاهای شیراز که به تغییر اجباری مذهب هشتصد بهایی شد که کتبا نوشته، امضا و تسلیم مقامات اسلامی محل کردند.همچنین بسیاری از موارد حمله و تخریب املاک عمومی و خصوصی بهائیان در رشت، آباده، اصفهان، حصار، ارومیه، شیراز، کرج و ماهافروزک و غارت و به آتش کشیدن منازل و دفاتر و مراکز بهائیان سایر موارد آزار و فشار بربهائیان ایران در دهههای سی و چهل شمسی است.
در بسیاری از موارد فوق این اقدامات با تحریک روحانیان مذهبی شیعه صورت گرفته است. البته این به این معنی نیست که نقش دولتهای وقت در نادیده گرفتن حقوق ضایع شده بهائیان و عدم حمایت از آنها نادیده گرفته میشود. حتی در برخی موارد این روحانیون در تبلیغ گسترده علیه بهائیان برای جلب موافقت با دولت – غیراسلامی- وقت هم، وارد مذاکره شده اند.[۲]
با انقلاب ۵۷ و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، تعدادی زیادی از روحانیون و مذهبیون که تا پیش از این با فشار به حکومت غیر دینی وقت، خواستار سرکوب و تحت فشار قراردادن پیروان بهائیت بودند، به قدرت رسیدند و در نتیجه وضعیت سرکوب و فشار بربهائیان به طرز قابل توجهی بدتر شد. این بار، آزار و سرکوب بهائیان به شکلی گستردهتر و از سوی حکومت یا با حمایت کامل حکومت انجام میشد.
” آیت الله خمینی طی مصاحبه با پروفسور جیمز کاکرافت که در تاریخ چهارم اسفند ۱۳۵۷دیدگاه خود نسبت به بهاییان را چنین عنوان نمود:
کاکرافت: آیا بهاییان، تحت پوشش یک حکومت اسلامی، آزادی سیاسی یا مذهبی خواهند داشت؟
آیت الله خمینی: آنها یک گروه سیاسی بوده و مضر هستند. آنها مورد قبول نیستند.
کاکرافت: در مورد آزادی مذهب و به جا آوردن فرایض دینی چطور؟
آیت الله خمینی: خیر” [۳]
به اعتقاد روحانیون شیعه درحکومت جمهوری اسلامی ایران، آیین بهائی یک دین و اعتقاد نیست بلکه آن را یک “فرقه” یا یک “دکترین سیاسی” میدانند [۴] و با همین استدلال بهائیان را از حقوق طبیعی خود محروم می کنند. از سوی دیگر بارها به طور رسمی مطرح شده است که در صورت برگشتن این پیروان از آیین بهائی و اسلام آوردن، حقوقشان سریعاً برگردانده خواهد شد و این امر خود بیانگر آن است که بهاییان صرفاً به دلیل اعتقادات مذهبی شان هدف قرار گرفته بودند نه به دلیل فعالیتهای سیاسی.
سرکوب و نقض حقوق اولیه بهائیان در طول حیات جمهوری اسلامی در بعضی مقاطع زمانی، شدیدتر هم شده است.
برای مثال در سالهای اولیه انقلاب اعدامهای گسترده بهاییان به اتهام “مفسد فی الارض”، “همکاری با دول بیگانه”، “جاسوسی برای اسرائیل”و…انجام شده است.
آمار قتلها و اعدام بهائیان از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۲ به گزارش کمیته جهانی بهائیان، ۱۸۷ نفر بوده است.[۵]
با اینکه سرکوب بهاییان در تمامی سالهای پس از دهه اول انقلاب نیز ادامه داشته است اما از زمان روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، به خصوص از سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹)، فشار علیه جامعه بهایی افزایس محسوسی داشته است. در این سالها، تعداد زیادی از بهاییان، از جمله هفت مدیر جامعه بهایی در ایران، زندانی و به حبس های طولانی مدت محکوم شدند. زندانیان بهایی، قربانی بازداشتهای فراقضایی، رفتارهای خلاف قانون، شکنجه و محرومیت از دادرسی منصفانه بوده اند. همچنین، محرومیت بهاییان از حق تحصیلات عالی و ایجاد محدودیت برای آنها در مشاغل مختلف، ابعاد وسیع تری پیدا کرد. همه این اقدامات علیه جامعه بهایی، از سوی برخی از رسانه های دولتی یا نیمه دولتی، پشتیبانی می شد. این رسانه ها نه تنها اقدامات خلاف حقوق بشر مقامات رسمی را مشروع جلوه می دادند بلکه به وضوح، “بهایی ستیزی” را در سطح جامعه ترویج می کردند.
نقض حقوق بهاییان در حوزه قضایی
نظام قضایی جمهوری اسلامی، غالبا بهائیان را بدون ارائه مستندات کافی با اتهاماتی چون “تبلیغ علیه نظام”، “جاسوسی”، “اقدام علیه امنیت ملی” تحت تعقیب قرار می دهد و طی دادرسیهای غیرمنصفانه و دادگاههایی که در آنها تشریفات قانونی نادیده گرفته میشوند، پیروان بهائی را با تمسک به آنها تحت فشار میدهد.
شهادت زندانیان بهایی و بستگان آنها نشان می دهد که پیروان بهاییت، صرفا به دلیل عقیده و باور دینی خود، مورد آزار و اذیت، شکنجه و فشار نهادهای امنیتی و قضایی قرار گرفته اند. همچنین اسناد و مدارک غیرقابل انکاری حاکی از دخالت خلاف قانون و اقدامات فراقانونی نهادهای امنیتی در جریان پروندههای قضایی، مراحل بازداشت، تحقیق و بازجویی است.
تفتیش منازل بدون ارائه حکم قضایی، بازداشت در بازداشتگاههای امنیتی، بازجویی توسط ماموران نهادهای امنیتی بجای نهادهای زیر نظر قوه قضائیه، عدم دسترسی به وکیل در جریان دادرسی، بخشی از موارد بارز و گسترده نقض حقوق بهائیان در حوزه قضایی است.
سیاستهای جمهوری اسلامی در حوزه قضایی، نقض آشکار حقوق بهائیان طبق میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و اصل بیست و سوم قانون اساسی ایران در منع تفتیش عقاید است.
محرومیت از تحصیل
در نامه محرمانه مورخ ۶ اسفند ماه ۱۳۶۹، توسط سید محمد رضا هاشمی گلپایگانی، دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی، نتایج جمع بندی مذاکرات و پیشنهادات این شورا در رابطه با سیاست گذاری دولت وقت در خصوص “مسائل بهائیان” را به استحضار رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیت الله خامنهای میرساند. در بخشی از این نامه آمده است:
“- در مدارس چنانچه اظهار نکردند بهایی اند ثبت نام شوند.
– حتی المقدور در مدارسی که کادر قوی و مسلط بر مسائل عقیدتی دارند ثبت نام شوند.
– در دانشگاهها چه در ورود و چه در طول دوران تحصیل، چنانچه معلوم شود بهایی اند، از دانشگاه محروم شوند.”[۶]
این سیاست، الگو و مستند اصلی سلب حق تحصیل بهائیان در ایران بوده است. در بخشنامه محرمانه ای که از سوی مدیر کل حراست مرکزی وزارت علوم تحقیقات و فنآوری، با عنوان “ممنوعیت تحصیل افراد بهایی در دانشگاهها” ، خطاب به کلیه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور صادر شده است دقیقا به مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی استناد کرده است. [۷]
بسیاری از جوانان بهائی پس از پایان دوره تحصیلات متوسطه زمانی که در آزمون ورودی دانشگاهها شرکت میکنند، به دلیل وجود روند “گزینش” سازمان سنجش آموزش کشور، پذیرفته نمیشوند و با مواردی همچون نقص پرونده روبه رو شده و نهایتا از ادامه تحصیل در سطح دانشگاهی محروم میشوند.
سازمان سنجش آموزش کشور که در ایران متصدی برگزاری آزمون سراسری ورود به دانشگاهها در مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری است در بخشی از وظایف خود مینویسد:
“انجام امور مربوط به تعیین شرایط و ضوابط پذیرش دانشجو با توجه به طرحها و برنامهها و سیاستهای آموزشی کشور”، این گزینش و “تعیین شرایط” برای پذیرش دانشجو توسط “دبیرخانه گزینش دانشجو” صورت میگیرد. [۸]
بهائیان علاقه مند به تحصیلات عالی، به دلیل باور و اعتقادشان از این حق آشکار و به رسمیت شناخته شده توسط قانون اساسی ایران و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، محروم میشوند.
سرویس خبری جامعۀ جهانی بهائی۱۱ در تاریخ خرداد ۱۳۹۱ (۳۱ مه ۲۰۱۲)، می نویسد:
“از سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹) بیش از ۶۰۰ دانشجو و چندین مدرّس دانشگاه به خاطر ابراز مسالمتآمیز نظراتشان دستگیر شدهاند؛ صدها نفر به خاطر عقاید سیاسیشان از آموزش محروم شده و نشستها، نشریّات و نهادهای دانشجویی تعطیل شدهاند” [۹]
مسئله به اینجا ختم نمیشود، حتی زمانی که جامعه بهائیان در ایران سعی در تاسیس یک موسسه عالی آموزشی آزاد برای پاسخ به نیاز بهائیان محروم از تحصیل میکنند با مانع و ممنوعیت از سوی نهادهای دولتی روبه رو میشوند.
از زمانی که جوانان بهایی از دسترسی به تحصیلات عالی محروم شدند، بهاییان اقدام به ایجاد دانشگاه آزاد علمی نمودند. این دانشگاه کار خود را در سال ۱۳۶۶ در قالب Bahá’í Institute for Higher Education (BIHE)
تا سال ۱۳۷۷ ، تعداد دانشجویان این دانشگاه بالغ بر ۹۰۰ نفر بود و مؤسسه ۱۵۰ نفر به عنوان هئیت علمی داشت و در ۱۰ رشته تحصیلی به اعطای مدرک دانشگاهی می پرداخت. کلاسها در منازل شخصی برگزارمی شده است. در شهریور ۱۳۷۷، ۳۶ نفر از اعضای هیأت عملی دستگیر شده و به ۵۰۰ خانه در سراسر ایران حمله میشود.
محدودیت حق اشتغال
بر طبق اصل بیست و دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، “حیثیت، جان، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.” همچنین اصل ۲۸ قانون اساسی میگوید “هر کس حق دارد شغلی راکه بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی برای احراز مشاغل ایجاد نماید. ” و این اصول در هیج جای قانون اساسی محدود به مذهب و دین افراد نشده است. علی رغم این اصول قانون اساسی و ماده ۲۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر، “هر انسانی حق دارد که صاحب شغل بوده و آزادانه شغل خویش را انتخاب کند، شرایط کاری منصفانه مورد رضایت خویش را دارا باشد و سزاوار حمایت در برابر بیکاری است.”
علیرغم وجود اصول فوق در موراد بسیاری این حق اولیه از شهروندان بهائی سلب شده است، کارگاهها و محل کسبشان پلمب شده، مجوز کسب و پیشه آنها معلق یا باطل شده است.
جامعه جهانی بهایی در بیانیه ای در نوزدهمین جلسه شورای حقوق بشر در مورد اختناق اقتصادی بهاییان در ایران و تشدید اخیر فشار بر مشاغل و صاحبان مشاغل بهایی اعلام میکند:
“در ۲۸ مه، عواملی از وزارت اطلاعات، به دو کارخانه در سمنان که تمام یا بخشی از آن متعلق به بهاییان بوده، یورش برده و آن ها را پلمپ کردند. یکی از این کارخانجات که پرده کرکره های عمودی تولید می کرد، ۵۱ کارمند در استخدامش بود که ۳۶ تن از آنان بهایی نبودند. دیگری کارخانه تولید لنز است که دو بهایی و شش غیر بهایی در آن کار می کردند. بیانیه ی جامعه جهانی بهایی به شورا خاطر نشان کرد که ” بهاییان مجاز نیستند در بخشهای دولتی کار کنند ونیز با محدودیتهای شدیدی در بخشهای خصوصی مواجه هستند. مقامات رسمی، بر مبنای دستورالعمل دولت در پی آن هستند که بهاییان را از ۲۵ شغلی که از آن منع شده اند و هر فعالیت شغلی دیگری که بیشتر از حداقل دستمزد را برایشان فراهم می آورد، اخراج کنند[۱۰].”
از سوی دیگر در سال هشتاد و پنج، از سوی فرماندهی کل ستاد نیروهای مسلح نامهای “خیلی محرمانه” به بسیاری از نهادهای نظامی و امنیتی کشور از جمله وزارت اطلاعات، فرمانده کل سپاه پاسداران، فرمانده نیروهای مقاومت بسیج سپاه پاسداران و فرمانده نیروی انتظامی ارسال می شود. در این نامه با استناد به دستور آیت الله خامنهای، از کلیه این نهادها میخواهد، “…گزارش جامع و کاملی از کلیه فعالیتهای این فرقه بهائیان (اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) جهت شناسایی کلیه افراد این فرقه” تهیه و به ستاد نیروهای مسلح ارسال دارند. [11]
همچنین وزارت کشور در نامهای از معاونتهای سیاسی امنیتی استانداریها خواسته شده “… با ظرافت و حساسیت رفتارهای اجتماعی آنها بهائیان را کنترل و مدیریت…” کنند. در صدر این نامه همچنین آمده است “… تحت پوشش فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی اقدام به ترویج و تبلیغ مرام بهائیت مینمایند.”[۱۲]
نظارت بر اماکن عمومی از وظایف نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران است که زیر نظر پلیس اطلاعات و امنیت عمومی فعالیت میکند. دستورالعملی به تاریخ ۱۹/۱/۸۶ به روسای پلیس اطلاعات و امنیت عمومی شهرستانهای تابعه با عنوان” بررسی صلاحیت افراد گروهکی” و “فرقه ضاله بهائیت” [13]صادر میشود که طی آن ضمن دستور منع صدور مجوز فعالیت برای بسیاری از مشاغل به بهائیان، دستور شناسایی بهائیان شاغل را در صنفهای مختلف میدهد. [۱۴]
اقدامات فوق حاکی از این است که بهائیان از حق داشتن آزادنه شغل و پرداختن آزادانه به فعالیت اقتصادی، به طور سازمان یافته و گسترده محروم میشوند.
نفرت پراکنی علیه بهاییان در حوزه رسانه
“جامعه جهانی بهائیان” در گزارش مستند و تحلیلی خود با عنوان “برانگیختن نفرت، کمپین رسانهای ایران برای پلید جلوه دادن بهائیان” (منتشره در اکتبر ۲۰۱۱) مینویسد:
“…یکی از شکل های موذیانۀ این آزار، که تا کنون کمتر مستند شده بود، استفادۀ گسترده و روشمند حکومت از رسانههای ارتباط جمعی و وسایل دیگر برای بدنام کردن و توهین به بهائیان است.
جلوه دادن بخشی از یک جامعه به عنوان مردمانی پلید و فاقد صفات انسانی، که به دفعات در طول تاریخ تکرار شده،همیشه بسیار نگران کننده بوده است. از طریق این گونه تبلیغات، ماهیّت انسانی قربانیان انکار میشود و آنها به عنوان که بعضاً با عبارات توهین آمیزی مانند حیوان، انگل، آفت، بیمار و یا جادوگر از آنها یاد می شود.. به شکلی روشمند بهائیان را ترسناک و اهریمنی جلوه داده و مورد اهانت قرار می دهد. محتوای گوناگون این حملات نشان دهندۀ اختصاص منابع مالی عظیم و تلاش شدید جمهوری اسلامی در این زمینه است.
بسیاری از این حملات بر پایۀ تحریف فاحش تاریخ دیانت بهائی بنا شده است؛ برخی از آنها به استراتژی شریک جرم یا پلیس مخفی شاه دست میزنند؛ » شیطانپرستان « دانستن از طریق رده بندی بهائیان با گروههای کاملاً غیر مرتبط مثل و برخی دیگر شگر د پیوند دادن بهائیان با مخالفان‘ رژیم را به کار میبرند که به دولت اجازه میدهد تا هر دو، هم بهائیان و هم مخالفان را یکجا متهم کند”.[۱۵]
جامعۀ جهانی بهائی جریان مستمر این گونه تبلیغات را که در یک دوره شانزده ماهه – از ۲۶ آذر ۱۳۸۸تا ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ مورد بررسی قرارداده است.
در بررسی لیست ارائه شده در گزارش فوق الذکر همه جا نام رسانههای دولتی، نیمه دولتی و رسانههای وابسته به ارگانهای نظامی/امنیتی یا حامیان و وابستگان به دولت محمود احمدینژاد به چشم میخورد.
حمله به پیروان بهائیت و نشر اتهامات واهی بدون ارایه مستندات از جمله فساد اخلاقیِ پیروان این آیین، ارتباط با دول خارجی که دولت جمهوری اسلامی با آنها رابطه دیپلماتیک ندارد چون آمریکا و اسرائیل، توهین به پیروان و استفاده از الفاظ و ادبیات سخیف چون “فرقه ضاله”، “فرقه گمراه”، “فرقه شیطانی” نه تنها برخلاف اصول حرفهای و رسالت رسانهای است، بلکه سعی در ترویج فرهنگ بهایی ستیزی در جامعه و در میان متعصبین دینی دارد.
این فعالیت گسترده بین رسانههای دولتی و و وابسته به نهادهای نظامی/امنیتی، با تخریب وجاهت آیین بهایی و بهائیان و خطرناک جلوه دادن این افراد برای امنیت و تثبیت نظام، بستر اجتماعی برای سرکوب و افزایش فشار برای بهائیان را فراهم میکند.
این در حالی است که مادۀ ۲۰ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (که ایران در سال ۱۳۵۴ به آن پیوسته است) به صراحت عنوان میکند:
“هرگونه ترغیب به تنفر ملی، نژادی یا دینی که محرّک تبعیض، دشمنی یا خشونت به حساب آید، بهموجب قانون ممنوع است” و ارتکاب آن از سوی این رسانهها نقض آشکار حقوق مدنی بهائیان محسوب میشود.
عاملان و آمران نقض گسترده و شدید حقوق بهاییان
با توجه به اینکه حقوق بهاییان در حوزه قضایی، تحصیلی، اشتغال و رسانه ای به شکل گسترده و سازماندهی شده ای نقض می شود، “عدالت برای ایران” دست به تحقیق درباره عاملان و آمران این نقض گسترده و سازماندهی شده در بازه تاریخی پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری سال هشتاد و هشت زده است. روش ما در این تحقیق، در و هله اول، استناد به شهادت بهائیانی بوده است که خود قربانی نقض حقوق انسانی بودهاند. اطلاعاتی که آنها در مصاحبه با عدالت برای ایران در اختیارمان گذاشته اند، منبع مهم، الهام بخش و راهگشای این گزارش بوده است. در کنار شهادتها، ما از گزارشات و تحقیقات صورت گرفته قبلی و همچنین اسناد اداری و قضایی که صحت آنها مورد تایید قرار گرفته است، استفاده کرده ایم.
در نتیجه تحقیق عدالت برای ایران، پانزده مقام دولتی و غیردولتی زیر به عنوان اشخاصی که در نقش شدید و گسترده حقوق بهاییان مستقیما دخالت داشته اند معرفی شده اند.
برخی از مقامات مسئول نقض حقوق بهاییان در حوزه قضایی
۱حجت الاسلام محمد قاسم عین الکمالی
۲-عباس علیزاده (موحد(
۳-سید رضا موسوی تبار
۴-مسعود ولایتی (معاذاللهی(
۵-حجت الاسلام اسدالله جعفری
برخی از مقامات مسئول نقض حق تحصیل بهاییان
۱-اصغر زارعی
۲-حکمعلی نجفی
۳-سید جلال الدین طباطبایی
۴-سید مرتضی نوربخش
برخی از مقامات مسئول نقض حق اشتغال بهاییان
۱- سردار محمد علی نجفی
۲- سید حسن فیروزآبادی
۳- سید محمدرضا موالی زاده
برخی از مقامات مسئول نقض حقوق بهاییان در حوزه رسانه ای
۱- حسین شریعتمداری
۲- حمیدرضا مقدم فر
۳- میثم نیلی
نتیجه
عدالت برای ایران بر این باور است که تمامی پانزده نفر بالا، باید به دلیل اعمال نقض شدید حقوق بهاییان و دست داشتن در اعمالی که حتی خلاف قوانین داخلی جمهوری اسلامی و تعهدات بین المللی آن است، پاسخگو شوند. در گام اول، “عدالت برای ایران” از اتحادیه اروپا و سایر دولتهای مدافع حقوق بشر میخواهد ضمن استفاده از تمام توان خود در بکارگیری اهرمهای سیاسی و دیپلماتیک برای مجبور کردن دولت ایران به پایان دادن به آزار و اذیت بهائیان، این پانزده نفر را در فهرست تحریم ناقضان حقوق بشر، شامل ممنوعیت سفر ایشان و مسدود کردن داراییها قرار دهد.بدیهی است ناقضان حقوق بهائیان به اسامی بالا محدود نیست و تکمیل و افزایش اسامی ناقضان حقوق بهائیان در دستور کار آینده عدالت برای ایران، قرار دارد.
پرونده ناقضان حقوق شهروندی بهاییان:
پرونده ناقض حقوق بشر: حجت الاسلام محمد قاسم عینالکمالی
نام و نام خانوادگی:
حجت الاسلام محمد قاسم عین الکمالی
زندگینامه:
از پیشینه و تحصیلات محمد قاسم عین الکمالی اطلاعاتی در دست نیست.
مسئولیتها در حال حاضر:
– معاون آموزش دادگستری استان سمنان [۱۶]
– نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران علی آباد کتول
– مشاور فرهنگی رئیس کل دادگستری استان سمنان [۱۷]
– مسئول دبیرخانه کمیته حمایت قضایی از سرمایه گذاری مشروع در استان سمنان [۱۸]
– قاضی دادگاه انقلاب شهر سمنان
موارد نقض حقوق بشر:
محمد قاسم عین الکمالی به عنوان قاضی دادگاه انقلاب شهر سمنان، به صرف اعتقاد و باور مذهبی، برای پیروان بهائیت احکام ناعادلانه صادر کرده است که در زیر به نمونههایی از این احکام اشاره می شود:
– صدور حکم شش سال و شش ماه حبس برای ” پویا تبیانیان” شهروند بهایی ساکن سمنان [۱۹]
–صدور شش سال حبس تعزیری برای “عادل فناییان” شهروند بهایی ساکن سمنان [۲۰]
– صدور حکم چهار سال و چهار ماه حبس تعزیری” انیسا فناییان” شهروند بهایی شهر سمنان [۲۱]
– صدورحکم پنج سال و ده ماه حبس تعزیری برای “ترانه ترابی” شهروند بهائی شهر سمنان [۲۲]
–صدورحکم هفت سال حبس تعزیری برای “زهره نیک آئین” شهروند بهائی شهر سمنان [۲۳]
(لازم به ذکر است “ترانه ترابی” و زهره نیک آئین” به تازگی برای اجرای احکام قطعی خود به زندان سمنان فرخوانده شدهاند. این در حالی است که این دو زن، مادر فرزندان خردسالی ۲۰ روزه و ۶ ماهه هستند که شرایط آنها را به مراتب سخت تر میکند).
-صدور حکم یک سال حبس تعزیری برای ” سپهر سبحانی” شهروند بهایی ساکن شهر سمنان”[۲۴]
-صدور یک سال حبس تعزیری برای “خدیجه نبوی” شهروند بهایی ساکن شهر سمنان[۲۵]
لازم به ذکر است حکم فوق بدون رعایت هیچ کدام از موازین شکلی داردرسی منصفانه اعم از اعلام زمان رسیدگی به متهم، تشکیل دادگاه، ابلاغ رای و … صادر شده است.
خانم خدیجه نبوی، در حالی از برگزاری جلسه دادگاه علیه خود اطلاع پیدا کرده که در تهران و در راه رفتن به زندان اوین برای ملاقات همسر در بندش، سید ظهور نبوی چاشمی، بوده است. “در مسیر شخصی که ادعا می کرد از دادگاه انقلاب سمنان است با ایشان تماس تلفنی برقرار می کند و به او می گوید که ساعت یازده همان روز قرار است دادگاه وی تشکیل شود.خانم نبوی در جواب این فرد می گوید چرا پیش از این به من اطلاع ندادید و من در حال حاضردر سمنان نیستم و در تهران بسر می برم و روز ملاقات همسرم می باشد و عازم آنجا هستم . فرد مذکور می گویید : پس دادگاه را غیابی تشکیل میدهیم.”[۲۶]
پرونده ناقض حقوق بشر: عباس علیزاده (موحد)
نام و نام خانوادگی:
عباس علیزاده (موحد)
زندگینامه:
از پیشینه و تحصیلات عباس علیزاده اطلاعاتی در دست نیست. همچنین عکسی از او هم تا این زمان در دسترس نیست.
مسئولیتها:
بازجوی ارشد اداره اطلاعات ساری در امور بهائیان.
موارد نقض حقوق بشر:
عباس علیزاده، با نام مستعار موحد، به عنوان مسئول پرونده های بهاییان در اداره اطلاعات ساری، سالهاست که نقش قابل ملاحظه ای در آزار و اذیت آنها به خاطر عقیده مذهبی شان داشته است که شامل بازداشتهای خودسرانه، نقض حقوق بازداشت شدگان بهایی و نیز تخریب گورستان بهاییان ساری می شود:
– کیانوش ایقانی از بستگان شهروند بهائی ساکن ساری فواد نعیمی در مصاحبهای با صدای آمریکا به نقش فردی به نام موحد (عباس علیزاده) و اقدامات غیرقانونی و فراقانونی او در پرونده شوهر خواهر خود اشاره میکند .[۲۷] بازداشت غیرقانونی فوار نعیمی به مدت ۵۸ روز در بازداشتگاه اطلاعات ساری بدون تفهیم اتهام و حق دسترسی به وکیل. مجددا سه روز بازداشت غیرقانونی قبل از صدور حکم تجدید نظر ایشان. انتقال غیر قانونی ایشان در طول مدت حکم بازداشت از زندان عمومی به بازداشتگاه وزارت اطلاعات، بودن امکان تماس با خانواده یا دسترسی به وکیل.
– سها زمانی که یک بار در سال ۱۳۸۷ و یک بار در سال ۱۳۸۸ دستگیر شده است، چنین شهادت می دهد: “…یکی از بازجوها شروع کرد به حرف زدن، که من موحد هستم، حتما اسمم را زیاد شنیدهای. که البته لقبش موحد بود، اسمش عباس علیزاده بود، همه فکر میکردند او میرود خانههایشان، چون بازجوی ساری او بود….[به من گفت]اسمت را بگو و من اسم و فامیلم را گفتم. اولش که چشم بندم روی چشمم بود، شروع کرد در مورد دیانت بهایی صحبت کرد و فحش و بد و بیراه به اعتقاداتم…. آزار اعتقادی بود. بالاخره اینها اعتقاد من بود، بیست سال به این موضوع اعتقاد داشتم. برایم مقدس بود اینها، اینهایی که بهشان توهین میکرد، برایم مقدس بود. خیلی بهم برمیخورد که چرا اینطوری میگفت…” [۲۸]
– در بعد از ظهر ۲۷ آبان ماه ۱۳۸۷ مآمورین اداره اطلاعات، بدون اطلاع قبلی و بدون نشان دادن حکم بازرسی، وارد منزل مسعود عطائیان شدند، و بعد از چند ساعت تفتیش و جستجوی منزل و توهین و بی احترامی به متون مذهبی، او را با خود به اداره اطلاعات میبرند.تا بیش از دو ماه از دستگیری ایشان اعضای خانواده ایشان از علت دستگیری و وضعیت پرونده ایشان مطلع نبودند.
در پیگیری خانواده مسعود عطائیان از وضعیت پرونده ایشان در ملاقات با رئیس اداره اطلاعات قائمشهر، وی به آنها میگوید کاملا مطیع دستورات” موحد “ است.[۲۹]
– فاران خوان یغما، شهروند بهائی ساکن ساری توسط مامورین وزارت اطلاعات بدون داشتن حکم قضایی دستگیر شده است .همزمان وسایل شخصی و کامپیوتر وی نیز به دنبال تفتیش غیر قانونی منزل ضبط شده است . پدر وی نیز در محل بازداشت مورد ضرب و شتم مامورین قرار گرفته است .[30]
– شنبه یکم بهمن ۹۰ شش تن از ماموران اداره اطلاعات شهرستان ساری پس از شکستن درب ورودی منزل عنایت الله سنایی، نویسنده و شاعر بهائی، وارد منزل ایشان شدند. با توجه به اینکه عنایت الله سنایی در منزل نبودند نتوانستند ایشان را دستگیر کنند. پس از رویت حکم معلوم شد که تاریخ حکم صادره که مربوط به تفتیش محل مخفی گاه متهم و دستگیری وی بوده، منقضی شده و اصلاحیه آن مجددا متنی دست نویس شده، که هیچ وجاهت قانونی ندارد. مامورین اطلاعات با هتاکی فراوان نسبت به حاضرین در منزل و تهدید ایشان به ضرب و شتم و توهین به اعتقادات بهائی به تفتیش منزل ایشان پرداختند. [۳۱]
– درچهارم اردیبهشت ۱۳۹۰، شخصی که خود را بازجوی اطلاعات ساری معرف می کند، به منزل وجیه الله میرزا گلپور، شهروند بهایی ساکن روستای صفرآباد ساری، تماس می گیرد و از وی می خواهد که خود را تا ساعت ۱۱ صبح به ستاد خبری اداره اطلاعات این شهرستان معرفی نماید. وجیه الله میرزا گلپور، شهروند بهایی ۷۱ ساله که از بیماری قلبی رنج می برد، از مامور اطلاعات درخواست می کند که به جهت مراجعه ایشان احضاریه کتبی صادر نمایند. مامورین اطلاعات چند ساعت پس از این تماس به همراه احضاریه به منزل ایشان مراجعه می کنند و از وی درخواست می نمایند که صبح روز بعد خود را به ستاد خبری معرفی نماید. [۳۲]
– سارا محبوبی، دانشجوی بهایی محروم از تحصیل، دربامداد بیست فروردین ماه ۱۳۹۰ برای بار دوم توسط مامورین اطلاعات این شهرستان دستگیر شده و خانه اش مورد هجوم و بازرسی قرار گرفته است. مامورین امنیتی ساری، پس از ضبط کتب، دست نوشته ها، سی دی ها و کیس کامپیوتری وی، اقدام به دستگیری وی نمودند ، این شهروند بهایی پس از دستگیری به بازداشتگاه اطلاعات ساری منتقل شده است. [۳۳]
– مسعود عطائیان درتاریخ ۲۷ آبان ماه ۱۳۸۷ در خانه خود در قائم شهر توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. نیروهای امنیتی خانه عطائیان را تفتیش کردند، تصاویر مذهبی را پاره کردند، کتابهای مذهبی و اسناد مربوط به کار و کامپیوتر شخصی اش را مصادره کردند. عطائیان تاکنون اجازه ملاقات با وکیل خود نداشته و فقط یک تماس کوتاه با خانواده برقرار کرده است. .[۳۴]
– سهیلا مطلبی در اول آذرماه ۱۳۸۷ در خانه خود در ساری توسط مامورین وزارت اطلاعات بازداشت شد. آنها بدون ارائه احضاریه و دستور بازرسی، خانه او را تفتیش و اسناد و کتابهای مذهبی او را با خود بردند. سهیلا مطلبی در اداره اطلاعات ساری در بازداشت بوده است و بیش از بیست و دو روز با خانواده خود تماس نداشته است. [۳۵]
گورستان ماهفروجک :
ژیلا رضایی که در سالهای ۱۳۸۶تا ۱۳۸۸جزو مسئولان جامعهی بهایی ساری بوده در شهادتش راجع به موحد (عباس علیزاده) میگوید:“[من به عنوان یکی از مسئولان جامعه بهائیان ساری] دایم درگیر بودم با ادارهی اطلاعات. موحد نامی هست در ساری که مسئول اطلاعات ساری است و واقعا هم بهاییها را اذیت میکند. کاری که میکرد یکیش این بود که میگفت شما بهاییها ناموس ندارید. اصلا خواهر و برادر نمیشناسید… بالشخصه باهاش درگیر بودم، ولی او سالهاست که آنجاست. … یعنی بر اساس مسوولیتی که در وزارت اطلاعات بین خودشان تقسیم میکنند. موحد سالهاست که بهاییان را به شکلهای مختلف اذیت و آزار میکند. الان فکر کنم نزدیک بیست سال است در ساری این کار را میکند… تنفری از بهاییها دارد که من در کمتر کسی این همه انزجار را دیدهام. حتی با خودش که صحبت میکردم، میگفت اگر به من بگویند با شما کینه و دشمنی نداشته باشیم، من ترجیح میدهم بمیرم آن روز و زنده نباشم. یعنی اینقدر متنفر است از بهاییها.”
او در مورد نقش عباس علیزاده (موحد) در پرونده گورستان ماهفروجک بهاییان چنین شهادت می دهد:
” قبرستان بهاییها در ساری در یکی از روستاهای نزدیک ساری است، به اسم ماهفروجک. من از هشتاد و شش تا هشتاد وهشت جزو مسئولان جامعهی بهایی ساری بودم… چون ما آن زمان مسوول جامعه بودیم موحد آن زمان ما را خواست و به ما گفت که دلیل ندارد قبرستان شما اینقدر بزرگ باشد. گفت وسطش را دیوار کنید، نباید قبرستانتان بزرگ باشد…. او بارها ما را خواست و تهدید کرد که تاوان سنگینی را پس میدهید. اگر من نمایندهی اطلاعاتم، به شما میگویم که این قبرستان را وسطش را دیوار کنید. نه گفتن به من به این راحتی نیست و تاوان سنگینی پس میدهید. به خود من به شخصه گفت ما دیگر یاد گرفتهایم با شما بهاییها چطور برخورد کنیم. به جای اینکه که بیاییم شما را دستگیر کنیم و بعدش مجبور شویم این همه به سازمانهای مختلف جواب پس بدهیم، همین طور عادی که داری میروی، میبینی یک ماشین بهت زد، یا دخترت که توی خیابان دارد میرود میبیند که یکی اسید رویش ریخت. ما هم غصه دار و ناراحت میشویم که چرا همچین اتفاقی افتاد و دیگر هم مجبور نیستیم به سازمانهای مختلف و جوامع بینالمللی جواب بدهیم. کافی است از یکی از کسانی که فدایی انقلاب هستند، بخواهیم که خدمت انقلابی بکنند. خب ما هم خیلی غصه میخوریم که همچین اتفاقی برای تو بیفتد. این چیزی بود که خودش به شخصه به من گفته بود. به دفعات ما را خواست برای قضیهی قبرستان. گفت این حرف آخرتان است؟ گفتم ما نمیتوانیم. زمین که ارث پدریمان نیست که بیاییم بگوییم مال شما یا مال کس دیگری. قبرستان است و سالها قبرستان بوده و نمیتوانیم کاری بکنیم. جواب ما نه است. یکی از همین اعضای خادمین آقایی بود به اسم فواد نعیمی. از قبل حکم داشت ولی هنوز اجرای احکام نرفته بود. به او گفت تو فردا زندانی میشوی. بهطور غیرقانونی او را دستگیر کرد و برد زندان….در ظاهر، ادارهی کشاورزی از ما شکایت کرد. ما را محکوم کردند به جریمهی نقدی به اتهام تغییر کاربری. در مورد زمینی که الان صد سال است قبرستان است و هیچ وقت زمین کشاورزی نبوده، ما محکوم شدیم که به صورت غیرقانونی زمین کشاورزی را تبدیل کردهایم به قبرستان. البته همان روز وکیلی که از ادارهی کشاورزی آمده بود گفت اطلاعات پشت این جریان است و ما را مجبور کرده این کار را بکنیم. من مامورم. خودم هم دوست ندارم این کار را بکنم، ولی مجبورم و وکیل اداره کشاورزی هستم، این را از من نبینید…”[۳۶]
براساس رای قاضی آهنگر، رییس شعبه ۱۰۴ دادگاه عمومی (جزایی) ساری، در رسیدگی به شکایت مدیریت جهاد کشاورزی ساری مبنی بر تغییر غیر مجاز کاربری اراضی زراعی و باغها، صادره در ۱۳۸۸/۱/۲۵، ژیلا رضایی و سه تن دیگر از مدیران جامعه بهایی ساری محکوم به تخریب بناهای گورستان بهاییان ساری و پرداخت سه میلیون ریال جزای نقدی شدند (تصویر زیر).
ژیلارضایی در بخشی از شهادت خود به عدالت برای ایران درنهایت در مورد اجرای رای قطعی میگوید:
“…۵۰۰ هزار تومان به جرم تغییر کاربری جریمه شدیم. در اون بخش از زمین که این ها [اطلاعات] روش تاکید میکردند حق دفن وجود ندارد…”
پرونده ناقض حقوق بشر: سید رضا موسوی تبار
نام و نام خانوادگی:
سید رضا موسوی تبار
زندگینامه:
سید رضا موسوی تبار متولد ۱۳۴۳ جهرم است. او دارای مدرک لیسانس علوم قضایی از دانشکده علوم قضایی قوه قضاییه است.
مسئولیتها:
-از مرداد ۱۳۸۶ تا کنون: معاون دادستان شیراز در امور مربوط به دادگاهای انقلاب (در امور قاچاق کالا و مواد مخدر و جرائم امنیتی) و سرپرست دادسرای عمومی و انقلاب شیراز [۳۷]
– تا مردادماه ۱۳۸۶ (حداقل ازاوایل سال ۱۳۸۵)[۳۸]: دادستان عمومی و انقلاب جهرم (به دلیل کاندیداتوری در هشتمین دوره مجلس شورای اسلامیاستعفاء داده ولی رای نیاورده است.)[۳۹]
موارد نقض حقوق بشر:
سید رضا موسوی تبار بعنوان سرپرست دادسرای عمومی و انقلاب شیراز و معاون دادستان شیراز، در تضییع و نقض حقوق بهائیان دستگیر شده شیراز، و عدم رعایت استانداردهای حقوقی منصفانه در مورد آنها از زمان شروع تحقیقات، مراحل بازپرسی، بازداشت و تفتیش منازل و مراحل دادرسی غیرعادلانه و غیرمنطفانه و اقدامات فراقانونی در مورد این افراد مسئول است:
– غلامحسین رییسی، وکیل دادگستری و رییس سابق کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای فارس در مصاحبه خود با “عدالت برای ایران” میگوید: “…سید رضا موسوی تبار، به عنوان معاون دادستان شیراز در امور مربوط به دادگاه انقلاب مسئول مستقیم نقض حقوق فعالان سیاسی و مدنی، وکلا، فعالان جنبش زنان، تازه مسیحیان، روزنامه نگاران و بهاییان در شهر شیراز است. کلیه امور قضایی مربوط به بازداشتگاه بدنام اداره اطلاعات شیراز، معروف به “پلاک صد” ، به دستور وی انجام می شود….”[۴۰]
او که وکالت پرونده های سیاسی متعددی را برعهده داشته است، خود نیز قربانی اقدامات و دستورهای غیر قانونی و فراقانونی موسوی تبار بوده است: ” …دستور احضار و تشکیل پرونده برای من و تعقیب غیر قانونی اینجانب که در زمان مراجعه مامورین به منزلم عین دستورش را که در ذیل درخواست اداره اطلاعات نوشته شده بود به من نشان دادند چون از آنها حکم خواستم، دیدم که خط موسوی تبار بود و امضای او در ذیلش بود… “ [۴۱]
– در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۵، تعداد ۵۴ نفر از جوانان بهایی که در طرحی داوطلبانه و خودجوش به آموزش کودکان کم بضاعت محلههای کم درآمد شیراز مشغول بودند، به اتهام “تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی” بازداشت شدند. طی یک پروسه دادرسی ناعادلانه و بدون رعایت تشریفات قانونی مندج در آیین دادرسی، رها ثابت به همراه هاله روحی و ساسان تقوا دو جوان دیگر از این گروه به چهار سال زندان تعزیری محکوم شدند و آن ۵۱ تن دیگر به یک سال حبس تعلیقی به شرط “شرکت در کلاسهای تبلیغات اسلامی”. آبان ماه سال بعد رها ثابت، هاله روحانی و ساسان تقوا از سوی وزارت اطلاعات شیراز فراخوانده شدند و در اقدامی فراقانونی به زندانهای انفرادی پلاک صد شیراز منتقل شدند. [۴۲]این افراد بیشترمدت حبس خود را در زندانهای انفرادی پلاک صد شیراز گذراندند. [۴۳]
– هاله روحی در نامهای که بصورت عمومی در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۳۸۸ (پس از هجده ماه بازداشت در بازداشتگاه پلاک صد) به نام ” من هاله روحی، یک زندانی سیاسی هستم” منتشر شده است، مینویسد:
“…در طول روز فقط ده تا بیست دقیقه در فضایی محصور به نام هواخوری که سقف ندارد ، قدم می زنم و زمان آن را هم زندانبان تعیین می کند، گاهی هشت صبح ، گاهی دوازده ظهر و امکان طولانی شدنِ مدتِ هواخوری نیز نیست.آیا برای فردی که بیست و چهار ساعت در اتاقی در بسته است ، ده دقیقه فضای باز کفایت می کند؟ من امکان استفاده از تلفن را ندارم، در صورتیکه هر زندانی می تواند هر روز از تلفن استفاده کند. من تمام آنچه قبل از صدور حکم بوده را نادیده می گیرم. امروز اگر من یک زندانیم با من مثل یک زندانی رفتار کنید، اگر من یک زندانیم مرا به زندان ببرید، به من اجازۀ هواخوری بدهید. به من اجازۀ استفاده از تلفن ، ارتباط با افراد ، زندگی اجتماعی و … بدهید. اگر من زندانیم حقوق یک زندانی را در مورد من اجرا کنید.
آیا زمانی که مرا به بازداشتگاه ( پلاک صد ) بردید ،سازمان زندانها آنجا را جزو زندانهای خود می شناخت ؟!
آیا سازمان زندانها شرایط آنجا را به عنوان زندان قبول دارد؟” [۴۴]
رها ثابت [۴۵]، یکی از جوانان بهایی که در محلههای محروم شیراز به خدمات اجتماعی داوطلبانه مشغول بوده، مدت سه و نیم از مدت محکومیت خود را در یک سلول انفرادی در بازداشتگاه پلاک صد شیراز [۴۶]گذرانده است. او در شهادتش به عدالت برای ایران میگوید:
“…دادستان کل استان فارس آقای جابر بانشی خودش به پدرم گفته بود که اگر دخترتان را ببرم [زندان] عادل آباد [شیراز]، از دربان زندان عادل آباد تا رییس زندان بهایی می شوند، بخاطر همین من دخترتان را اینجا [پلاک صد] نگه داشته ام. این سه سال و چهار ماه طول کشید. یعنی سه سال و چهار ماه من را آنجا نگه داشتند در شرایط بازداشتی. ….کلا همه اش انفرادی بود،… هیچ [نگهبان] زنی نبود. خودشان هم می گفتند ما چون هیچ پرسنلی که زن باشد نداریم. … زندان بان هم همان بازجو بود …من از صدایش تشخیص می دادم این همانی است که ازم سوال جواب می کند. اینطوری بود، …من صدای بقیه ی زندانی های مرد را می شنیدم، مثلا بغلی دستی های من همه شان پسرهای جوان یا مردهایی بودند که دستگیرشان کرده بودند. داد و بیداد می کردند، سر و صدا می کردند، تو در لگد می زدند و از آن طرف هم، آن ها [زندانبانها] بد و بیراه بهشان می گفتند …”
غلامحسین رییسی که وکالت چند تن از این جوانان را به عهده داشته به “عدالت برای ایران” گفته است:
“من شخصا شنیدم که آقای موسوی تبار در مقابل در خواست من برای عفو خانمها رهاثابت و هاله روحی و آقای ساسان تقوی گفت اینها باید دست از اعتقاداتشان بردارند تا مورد عفو قرار گیرند یا حداقل خود را بهایی نداند تا من ترتیب عفو آنها را فراهم کنم . که با مخالفت من و آنها روبرو شد و اینکه در نامه نوشته بودم اگر چه موکلین اعتقاد به بی گناهی خود دارند چون ادامه نگهداری بیش از دو سال در شرایط انفرادی شکنجه محسوب میکردد موسوی تبار و [جابر] بانشی [۴۷]صرفا به این دلیل که در صورت انتقال به زندان عمومی باعث بهایی شدن سایر زندانیان می گردند و با درخواست مخالفت کردند و تا پایان حبس درپلاک صد در حالت انفرادی بودند…” [۴۸]
– در تاریخ چهارده بهمن ماه سال نود نیروهای امنیتی در یک اقدام هماهنگ و هم زمان، با حمله به منزل بیش از سی تن از شهروندان بهائی ساکن شیراز بیش از یازده نفر را بازداشت کرده اند. بر اساس این گزارش، منازل پیام تسلیمی، مژده فلاح، مژگان عمادی، نیما دهقان، سینا ساریخانی، یکتا فهندژ، سام جابری، فائزه تشکر، نورا فلاح و ژینوس فنائیان بازداشت شده اند. هم چنین منزل تعداد دیگری از بهائیان از جمله مهران پیمانی، ماندانا کمالی، یکتا فهندژ، ایمان رحمت پناه، طاهره نوروزی، سیما سبتو و سعید دهقان از سوی نیروهای امنیتی تفتیش و تعدادی از وسایل شخصی ایشان از جمله کامپیوتر، سیدی، عکس و کتاب ضبط شد.
برخی از این افراد از جمله رزیتا اسلامی، ایمان رحمت پناه، فرید عمادی و سعید دهقان برای روز شنبه پانزده بهمن به پلاک صد شیراز احضار شده اند. ژینا دهقان دختر نُه ماهه ژینوس فنائیان نیز در میان افراد بازداشتی بوده است. تمامی این افراد به بازداشتگاه پلاک صد شیراز منتقل شده اند. در چند مورد عملکرد و رفتار مامورین بسیار خشن و همراه با ضرب و شتم بوده است. [۴۹]
موسوی تبار و [جابر] بانشیصرفا به این دلیل که در صورت انتقال به زندان عمومی باعث بهایی شدن سایر زندانیان می گردند و با درخواست مخالفت کردند و تا پایان حبس درپلاک صد در حالت انفرادی بودند…”
– در تاریخ چهارده بهمن ماه سال نود نیروهای امنیتی در یک اقدام هماهنگ و هم زمان، با حمله به منزل بیش از سی تن از شهروندان بهائی ساکن شیراز بیش از یازده نفر را بازداشت کرده اند. بر اساس این گزارش، منازل پیام تسلیمی، مژده فلاح، مژگان عمادی، نیما دهقان، سینا ساریخانی، یکتا فهندژ، سام جابری، فائزه تشکر، نورا فلاح و ژینوس فنائیان بازداشت شده اند. هم چنین منزل تعداد دیگری از بهائیان از جمله مهران پیمانی، ماندانا کمالی، یکتا فهندژ، ایمان رحمت پناه، طاهره نوروزی، سیما سبتو و سعید دهقان از سوی نیروهای امنیتی تفتیش و تعدادی از وسایل شخصی ایشان از جمله کامپیوتر، سیدی، عکس و کتاب ضبط شد.برخی از این افراد از جمله رزیتا اسلامی، ایمان رحمت پناه، فرید عمادی و سعید دهقان برای روز شنبه پانزده بهمن به پلاک صد شیراز احضار شده اند. ژینا دهقان دختر نُه ماهه ژینوس فنائیان نیز در میان افراد بازداشتی بوده است. تمامی این افراد به بازداشتگاه پلاک صد شیراز منتقل شده اند. در چند مورد عملکرد و رفتار مامورین بسیار خشن و همراه با ضرب و شتم بوده است.
پرونده ناقض حقوق بشر: مسعود ولایتی (معاذاللهی)
نام و نام خانوادگی:
مسعود ولایتی (معاذاللهی)
زندگینامه:
از پیشینه و سابقه تحصیلی مسعود ولایتی (معاذاللهی) اطلاعی در دست نیست.
مسئولیتها:
از ۱۳۸۹ تاکنون: بازپرس شعبه هفتم دادسرای عمومی و انقلاب کرمان.
موارد نقض حقوق بشر:
مسعود ولایتی (معاذاللهی) به عنوان بازپرس شعبه هفتم دادسرای عمومی و انقلاب کرمان، به صرف اعتقاد و باور مذهبی، پیروان بهائیت را از حقوق خود در مرحله تحقیقات، بازپرسی، بازداشت موقت، تفتیش منزل، دسترسی به وکیل، دسترسی به امکانات پزشکی و… محروم کرده است که نمونه هایی از آن در ادامه آمده است:
– “بختیار راسخی”، “فرحناز نعیمی” و “فرین راسخی” که همگی اعضای یک خانواده بهایی ساکن کرمان هستند، که به دلیل برگزاری مراسم گرامی داشت روز جوانان بهائی ایران، در منزل خود بازداشت میشوند. پس از بازداشت غیر قانونی به مدت بیش از هشتاد روز در بازداشت نگهداری میشوند، بدون اینکه در مورد پرونده ایشان تصمیمی گرفته شود.
مادر خانواده پس از چند روز از بازداشت دچار خونریزی معده میشود که به دستور بازپرس پرونده ، مسعود ولایتی (معاذاللهی)، نه تنها امکان برخورداری از معالجه و امکانات درمانی از او سلب میشود بلکه ممنوع الملاقات هم اعلام میشود. [۵۰]
دختر دیگر این خانواده، روژین راسخی، در مصاحبهای با یکی از رادیوها گفته است:
“مادرم (فرحناز راسخی) و خواهرم (فرین راسخی) که از چند روز قبل از عید نوروز ارتباط با آنها قطع شده بود برای مدت یک ماه در بخش قرنطینه زندان شهاب کرمان بوده اند. قرنطینه اتاقی بدون نور آفتاب و بدون حمام و فقط با یک دستشویی بوده که تمام گوشه های آن تحت کنترل دوربین بوده (حتی قسمت دستشویی) مادرم در مدت این یک ماه به قدری مریض بودند و خونریزی بسیار شدید داشتند که تا پای مرگ رفتند و خودشون مطمئن بودند که از شدت خونریزی میمیرند. با این حال هیچ داروی برای ایشان تجویز نشود و ایشان رو برای بازجویی به اطلاعات میبردند. به مدت یک ماه از دیدن نور آفتاب محروم بودند. از حدود یک هفته پیش مادر و خواهرم رو به بند عمومی انتقال دادند اما یک ماه گذشته بسیار سختی رو طی کردند. در حال حاضر حالشون خیلی بهتر هست و امروز مادر و پدرم (بختیار راسخی) توانستند بعد از ۴ ماه همدیگر رو در زندان ملاقات کنند. بعد از گذشت حدودا ۴ ماه هنوز نه دادگاهی تشکیل شده است و نه هیچ جواب قانع کننده ای برای پرونده داده میشود… بازپرس پرونده آقای ولایتی از پذیرفتن و دیدن اعضای خانواده خودداری کرده و حتی در یکی از مراجعات مادربزرگ من او را از دفترش بیرون کرده..”[۵۱]
در اعتراض دو نفر به اجرای حکم اعدام در ملاءعام در سیرجان، مسعود ولایتی علیه این دو نفر اعلام جرم کرد و سعی کرد به اعدام محکوم شوند.
او همچنین در همکاری با فتا (پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات ایران)، او اقدام به صدور حکم تعقیب و بازداشت چند نفر به جرم ترویج فساد از طریق اینترنت صادر کرده است.
پرونده ناقض حقوق بشر: حجت الاسلام اسدالله جعفری
نام و نام خانوادگی:
حجت الاسلام اسدالله جعفری
زندگینامه:
از پیشینه و تحصیلات اسدالله جعفری اطلاعی در دست نیست.
مسئولیتها:
حداقل از سال ۱۳۸۷ تا کنون :دادستان عمومی و انقلاب مرکز مازندران [۵۲]
موارد نقض حقوق بشر:
اسدالله جعفری بعنوان دادستان عمومی و انقلاب استان مازندران در تضییع و نقض حقوق بهائیان دستگیر شده استان مازندران، و عدم رعایت استانداردهای حقوقی منصفانه در مورد آنها از زمان شروع تحقیقات، مراحل بازپرسی، بازداشت و تفتیش منازل و مراحل دادرسی غیرعادلانه و غیرمنطفانه و اقدامات فراقانونی در مورد این افراد مسئول است.
در زیر به نمونهاهایی از این موارد اشاره میشود:
فاران خوان یغما:
این شهروند بهائی ساکن ساری توسط مامورین وزارت اطلاعات بدون داشتن حکم قضایی دستگیر شده است .همزمان وسایل شخصی و کامپیوتر وی نیز به دنبال تفتیش غیر قانونی منزل ضبط شده است . پدر وی نیز در محل بازداشت مورد ضرب و شتم مامورین قرار گرفته است .[53]
عنایت الله سنایی:
شنبه یکم بهمن ۹۰ شش تن از ماموران اداره اطلاعات شهرستان ساری پس از شکستن درب ورودی منزل عنایت الله سنایی، نویسنده و شاعر بهائی، وارد منزل ایشان شدند. با توجه به اینکه عنایت الله سنایی در منزل نبودند نتوانستند ایشان را دستگیر کنند. پس از رویت حکم معلوم شد که تاریخ حکم صادره که مربوط به تفتیش محل مخفی گاه متهم و دستگیری وی بوده، منقضی شده و اصلاحیه آن مجددا متنی دست نویس شده، که هیچ وجاهت قانونی ندارد.
مامورین اطلاعات با هتاکی فراوان نسبت به حاضرین در منزل و تهدید ایشان به ضرب و شتم و توهین به اعتقادات بهائی به تفتیش منزل ایشان پرداختند. [۵۴]
وجیه الله میرزا گلپور:
چهارم اردیبهشت ۱۳۹۰، شخصی که خود را بازجوی اطلاعات ساری معرف می کند، به منزل وجیه الله میرزا گلپور، شهروند بهایی ساکن روستای صفرآباد ساری، تماس می گیرد و از وی می خواهد که خود را تا ساعت ۱۱ صبح به ستاد خبری اداره اطلاعات این شهرستان معرفی نماید. وجیه الله میرزا گلپور، شهروند بهایی ۷۱ ساله که از بیماری قلبی رنج می برد، از مامور اطلاعات درخواست می کند که به جهت مراجعه ایشان احضاریه کتبی صادر نمایند. مامورین اطلاعات چند ساعت پس از این تماس به همراه احضاریه به منزل ایشان مراجعه می کنند و از وی درخواست می نمایند که صبح روز بعد خود را به ستاد خبری معرفی نماید. [۵۵]
سارا محبوبی:
بامداد بیست فروردین ماه ۱۳۹۰ سارا محبوبی، این دانشجوی محروم از تحصیل بهایی برای بار دوم توسط مامورین اطلاعات این شهرستان دستگیر شده و خانه اش مورد هجوم و بازرسی قرار گرفته است .
مامورین امنیتی ساری، پس از ضبط کتب، دست نوشته ها، سی دی ها و کیس کامپیوتری وی، اقدام به دستگیری وی نمودند ، این شهروند بهایی پس از دستگیری به بازداشتگاه اطلاعات ساری منتقل شده است. [۵۶]
مسعود عطائیان:
درتاریخ ۲۷ آبان ماه ۱۳۸۷ در خانه خود در قائم شهر توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. نیروهای امنیتی خانه عطائیان را تفتیش کردند، تصاویر مذهبی را پاره کردند، کتابهای مذهبی و اسناد مربوط به کار و کامپیوتر شخصی اش را مصادره کردند. عطائیان تاکنون اجازه ملاقات با وکیل خود نداشته و فقط یک تماس کوتاه با خانواده برقرار کرده است. .[۵۷]
سهیلا مطلبی:
در اول آذرماه ۱۳۸۷ در خانه خود در ساری توسط مامورین وزارت اطلاعات بازداشت شد. آنها بدون ارائه احضاریه و دستور بازرسی، خانه او را تفتیش و اسناد و کتابهای مذهبی او را با خود بردند. سهیلا مطلبی در اداره اطلاعات ساری در بازداشت است و بیش از بیست و دو روز با خانواده خود تماس نداشته است. [۵۸]
پرونده ناقض حقوق بشر: اصغر زارعی
نام و نام خانوادگی:
اصغر زارعی
زندگینامه:
از سابقه تحصیلی و پیشینه اصغر زارعی اطلاعاتی در دست نیست.
مسئولیتها:
-از تیر ماه ۱۳۹۰ تا کنون رئیس سازمان حراست کل کشور
-از تیر ماه ۱۳۸۴تا تیر ماه ۱۳۹۰، مدیر کل حراست مرکزی وزارت علوم
موارد نقض حقوق بشر:
در زمان تصدی اصغر زارعی بعنوان مدیر کل حراست مرکزی وزارت علوم تحقیقات و فنآوری، بخشنامهای محرمانه با عنوان “ممنوعیت تحصیل افراد بهایی در دانشگاهها” ، با امضا و از طرف مدیر کل حراست مرکزی، خطاب به کلیه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور ارسال میگردد.
در بخشنامه فوق، با اشاره به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مورخ ۶۱۲۱۳۶۹ آمده است: “اشخاص بهایی چنانچه در حین ورود به دانشگاه و یا حین تحصیل مشخص شود که بهایی هستند، میبایست از دانشگاه اخراج گردند.”. [۵۹]
پرونده ناقض حقوق بشر: حکمعلی نجفی
نام و نام خانوادگی:
حکمعلی نجفی
زندگینامه:
از پیشینه شخصی و سابقه تحصیلی حکمعلی نجفی اطلاعی در دست نیست.
مسئولیتها:
– از شهریور ۱۳۹۲: عضو شورای شهر شهریار
– ۱۳۸۹/۱۲/۱۹ تا ۱۳۹۱/۶/۱۳ : رییس آموزش و پرورش شهرستان شهریار[۶۰]
– معاون پرورشی و تربیت بدنی آموزش و پرورش شهرستان شهریار
موارد نقض حقوق بشر:
در زمان تصدی حکمعلی نجفی به ریاست آموزش و پرورش شهرستان شهریار به تاریخ ۹۰/۸/۱۴ نامه محرمانهای خطاب به مدیران مدارس تابعه شهرستان شهریار، صادر شده است. طی این نامه ضمن ارسال “فرم مشخصات دانش آموزان بهایی” از کلیه مدارس و مراکز اموزشی حتی پیش دبستانیها خواسته شده بصورت “نامحسوس” به جمع آوری اطلاعات دانش آموزان بهایی مشغول تحصیل خود و تکمیل و ارسال فرم مذکور اقدام کنند.
پرونده ناقض حقوق بشر: سید جلال الدین طباطبایی
نام و نام خانوادگی:
سید جلال الدین طباطبایی
زندگینامه:
سید جلال طباطبایی دارای مدرک کارشناسی از دانشگاه تبریز، کارشناسی ارشد از دانشگاه تربیت مدرس و دکتری از دانشگاه ردینگ انگلستان در رشته فیزیولوژی تغذیه معدنی گیاه است.
مسئولیتها:
– از بهمن ۱۳۹۱ تا کنون مشاور وزیر بهداشت در امور بیمارستانهای خصوصی
– از بهمن ۱۳۸۹تا بهمن ۱۳۹۱ معاون اجرایی سازمان سنجش آموزش کشور
– از سال ۱۳۸۱ استاد دانشگاه تبریز (در طول این مدت همزمان سه سال مدیر فناوری اطلاعات دانشگاه تبریزو دو سال هم ریاست کتابخانه دانشگاه تبریز را بعهده داشتهاست) .[۶۱]
موارد نقض حقوق بشر:
سید جلال طباطبایی، به عنوان معاون اجرایی سازمان سنجش آموزش کشور، با توجه به چارت تشکیلات این سازمان[۶۲] ، با اجرای دستورات هسته گزینش دانشجوی سازمان سنجش آموزش کشور، در گسترش و نقض حق تحصیل بهائیان مسئول است.از جمله این موارد اخراج میثاق افشار دانشجوی بهایی رشته علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است. افشار از معدود دانشجویان بهائی است که موفق به تحصیل در مقطع کارشناسی شده بود. این دانشجوی بهائی با نامهای به امضای سید جلال طباطبایی، معاون اجرایی سازمان سنجش به معاون شورای انضباطی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی مبنی بر لغو پذیرش این دانشجو صورت گرفته و این دانشجو از اردیبهشت ماه ۹۱ به طور رسمی از دانشگاه اخراج شده است. [۶۳]
پرونده ناقض حقوق بشر: سید مرتضی نوربخش
نام و نام خانوادگی:
سید مرتضی نوربخش
زندگینامه:
مرتضی نوربخش متولد سال ۱۳۳۵، از شهر گلپایگان است . او فارغ التحصیل دکترای رشته جامعه شناسی فرهنگی نظری، از دانشگاه تهران است. او از سال ۱۳۷۹ مدیر کل گزینش دانشجوی وزارت علوم تحقیقات و فناوری و از سال ۱۳۸۱ مدیر هسته گزینش سازمان سنجش آموزش کشور و عضو هیات مرکزی گزینش دانشجو است.
مسئولیتها:
– مهر ۱۳۸۳ تاکنون ، مدیر گروه علوم اجتماعی مؤسسه البرز قزوین
– اردیبهشت ۱۳۸۷تاکنون ، سرپرست مؤسسه آموزش عالی البرز ‹‹ غیرانتفاعی- غیردولتی ›› قزوین
– خرداد ۱۳۸۱ تاکنون ، عضو هیأت مرکزی گزینش دانشجو ( با حکم وزیر علوم تحقیقات و فناوری)
– خرداد ۱۳۸۱ تاکنون ، مدیر هسته گزینش سازمان سنجش آموزش کشور
– عضو شورای امر به معروف و نهی از منکر وزارت علوم تحقیقات و فناوری
– ۱۳۷۹ تا کنون مدیر کل گزینش دانشجو وزارت علوم تحقیقات و فناوری
– ۱۳۷۹ تا شهریور ۱۳۸۷ رئیس دبیرخانه هیأت مرکزی گزینش استاد وزارت علوم تحقیقات و فناوری
– ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۹ مدیر روابط عمومی سازمان سمت ( سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها )
– ۱۳۷۹ عضو هیأت علمی سازمان سمت ( سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها )
– ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۴ کارشناس آموزش در دانشگاه تربیت مدرس [۶۴]
موارد نقض حقوق بشر:
یکی از زمینههایی که حقوق بهائیان به دلیل باور و اعتقاد مذهبیشان نادیده گرفته میشود، محروم کردن آنها از حق تحصیل است. بسیاری از جوانان بهائی پس از پایان دوره تحصیلات متوسطه زمانی که در آزمون ورودی دانشگاهها شرکت میکنند، پذیرفته نمیشوند و با مواردی همچون نقص پرونده روبه رو شده و نهایتا از ادامه تحصیل در سطح دانشگاهی محروم میشوند.سازمان سنجش آموزش کشور که در ایران متصدی برگزاری آزمون سراسری ورود به دانشگاهها در مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری است در بخشی از وظایف خود مینویسد: “انجام امور مربوط به تعیین شرایط و ضوابط پذیرش دانشجو با توجه به طرحها و برنامهها و سیاستهای آموزشی کشور”، این گزینش و “تعیین شرایط” برای پذیرش دانشجو توسط “دبیرخانه گزینش دانشجو” صورت میگیرد.[۶۵] مرتضی نوربخش بعنوان مدیر هسته گزینش سازمان سنجش آموزش کشور و عضو هیأت مرکزی گزینش دانشجو نقش موثر در نقض حقوق تحصیل بهائیان ایفا میکند، او صراحتا در یک نشست خبری اعلام کرده است: ”…دانشجویان ادیان ساختگی و اقلیتهای غیر رسمی کشور حق تحصیل در دانشگاهها را ندارند و اگر در دانشگاهی تحصیل میکنند باید برای تأیید صلاحیت به هیئت مرکزی گزینش دانشجو فرستاده شوند. …پروندههای دانشجویان ادیان و اقلیتهای مذهبی غیر رسمی که در دانشگاههای کشور مشغول به تحصیل هستند برای تأیید صلاحیت عمومی باید به هیئت مرکزی گزینش دانشجو ارسال شود” [۶۶]
.دبیرخانه هیات مرکزی گزینش دانشجو، در فرم شماره دو خود به نام “برگ مشخصات بررسی صلاحیت عمومی داوطلبان ورود به دانشگاهها(پذیرش غیرمتمرکز)”[۶۷] در مورد دین داوطلبان سوال میکند و راسال این فرم جزو مدارک شرکت در آزمون ورودی دانشگاهها است.[۶۸]ستارهدار اعلام کردن دانشجویانی که فعالیت مدنی وسیاسی داشتهاند و ممانعت از ادامه تحصیل آنها در مقاطع بالاتر هم توسط هیات مرکزی گزینش دانشجو صورت میگیرد.
پرونده ناقض حقوق بشر: محمد علی نجفی
نام و نام خانوادگی:
سردار محمد علی نجفی
زندگینامه:
از پیشینه و سوابق تحصیلی سردار محمد علی نجفی اطلاعی در دست نیست.
مسئولیتها:
حداقل از سال ۱۳۸۳ تا اردیبهشت سال ۱۳۸۸ :رئیس نظارت بر اماکن عمومی پلیس اطلاعات و امنیت عمومی نیروی انتظامی تهران[۶۹]
موارد نقض حقوق بشر:
نظارت بر اماکن عمومی از وظایف نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران است که زیر نظر پلیس اطلاعات و امنیت عمومی فعالیت میکند. [۷۰]در زمان تصدی محمد علی نجفی، دستورالعملی به تاریخ ۱۹/۱/۸۶ به روسای پلیس اطلاعات و امنیت عمومی شهرستانهای تابعه با عنوان “بررسی صلاحیت افراد گروهکی و فرقه ضاله بهائیت” [۷۱] صادر میشود که طی آن ضمن دستور منع صدور مجوز فعالیت برای بسیاری از مشاغل به بهائیان، دستور شناسایی بهائیان شاغل در صنفهای مختلف را میدهد. صدور دستور العملهایی از این دست در محدود کردن و نقض حق کسب و کار بهائیان تاثیر بسزایی داشته است.
پرونده ناقض حقوق بشر: سید حسن فیروزآبادی
نام و نام خانوادگی:
سید حسن فیروزآبادی
زندگینامه:
حسن فیروز آبادی در سال ۱۳۳۰ در روستای مال آباد مشهد به دنیا آمد. وی در خانوادهای مذهبی و از پدر و مادری که اهل فیروز آباد میبد یزد بودند متولد شد. او در سال ۱۳۵۰ وارد دانشگاه علوم پزشکی مشهد شد. تحصیلات خود را تا مقطع دکترای دامپزشکی در مشهد ادامه و از دانشگاه علوم پزشکی مشهد، دکترای دامپزشکی اخذ کرد.[۷۲]
مسئولیتها:
– از سال ۱۳۶۸ تا کنون: رییس ستاد کل نیروهای مسلح با حکم آیت الله خامنهای
-از سال ۱۳۶۸ تا کنون: عضو شورای عالی امنیت ملی[۷۳]
– از سال ۱۳۷۵ تا کنون: عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام [۷۴]
-مسوول کمیته تحقیقات مهندسی صنعتی جنگ و صدها طرح صنعتی و موشکی
-دبیر کمیسیون مهندسی صنعتی جنگ دولت و مسئول کمیته ساخت موشک زمین به زمین
-مسئول ستاد امداد و درمان جنگ
-جانشین نخست وزیر در قرار گاه خاتم (ص)
-معاون امور دفاعی نخست وزیر در سال ۱۳۶۴
-عضو شورای مرکزی جهاد سازندگی کشور در سال ۱۳۶۱
-مسوول جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۰
-مسوول هیات واگذاری زمین شمال خراسان
-عضو هیات موسس جهاد سازندگی خراسان
موارد نقض حقوق بشر:
در سال ۱۳۸۱ از سوی فرماندهی کل ستاد نیروهای مسلح نامهای “خیلی محرمانه” به بسیاری از نهادهای نظامی و امنیتی کشور از جمله وزارت اطلاعات، فرمانده کل سپاه پاسداران، فرمانده نیروهای مقاومت بسیج سپاه پاسداران، فرمانهده نیروی انتظامی و … ارسال شد. در این نامه حسین فیروزآبادی با استناد به دستور آیت الله خامنهای، از کلیه این نهادها میخواهد، “…گزارش جامع و کاملی از کلیه فعالیتهای این فرقه [بهائیان] (اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) جهت شناسایی کلیه افراد این فرقه” تهیه و به ستاد نیروهای مسلح ارسال دارند.[۷۵] صدور چنین دستورالعملها و دستوراتی اختیار کامل به نهادهای نظامی و امنیتی کشور برای تحدید، نقض و کنترل آزادیهای فردی و اجتماعی قانونی و به حق بهائیان، اعطا میکند، که منع از کسب و کار و داشتن شغل از مصادیق بارز نقض این حقوق است.
پرونده ناقض حقوق بشر: سید محمدرضا موالی زاده
نام و نام خانوادگی:
سید محمدرضا موالی زاده
زندگینامه:
سید محمدرضا موالی زاده متولد سال ۱۳۳۹، از خرمشهر است.
مسئولیتها:
– از مهر ۱۳۸۷ تا کنون : معاون امور مجلس ، حقوقی و بین الملل وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی [۷۶]
– تا اسفند ۱۳۸۵: مدیر کل سیاسی وزارت کشور [۷۷]
– از اسفند ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۵: نماینده مردم خوزستان در مجلس پنجم شورای اسلامی ایران [۷۸]
– سال ۱۳۷۷: منشی هیات رئیسه دائم مجلس شورای اسلامی (سال سوم از دوره پنجم) [۷۹]
موارد نقض حقوق بشر:
در زمان تصدی سید محمدرضا موالی زاده در سمت مدیرکل سیاسی وزارت کشور، نامهای از سوی مدیرکل سیاسی وزارت کشور و به امضای او به معاونین سیاسی امنیتی استانداریهای سراسر کشور ارسال شده است. [80]این نامه از معاونتهای سیاسی امنیتی استانداریها خواسته، “… با ظرافت و حساسیت رفتارهای اجتماعی آنها [بهائیان] را کنترل و مدیریت…” کنند. در صدر این نامه همچنین آمده است “… تحت پوشش فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی اقدام به ترویج و تبلیغ مرام بهائیت مینمایند.” چنین دستورالعملی به تحدید و سلب و نقض آزادیهای فردی و اجتماعی بهائیان، مشخصا حق انتخاب شغل و فعالیت اقتصادی منجر شدهاست.
پرونده ناقض حقوق بشر: حسین شریعتمداری
نام و نام خانوادگی:
حسین شریعتمداری
زندگینامه:
۶۳ ساله، از زندانیان سیاسی دوران پهلوی که توسط انقلابیون از زندان آزاد میشود. او قبل از دستگیری در دولت پهلوی، به تحصیل در رشته پزشکی مشغول بوده است.
مسئولیتها:
-از ۱۳۶۹ تا کنون: سردبیر و مدیر مسئول روزنامه کیهان و نماینده آیت الله خامنهای در آن روزنامه
-مسئول بخش معاونت اجتماعی وزارت اطلاعات[۸۱] وی در دوران وزارت علی فلاحیان[۸۲]
-عضو سپاه پاسداران و از فرماندهان جنگ در دوران جنگ ایران و عراق
موارد نقض حقوق بشر:
روزنامه کیهان، مشخصا با منتشر کردن گسترده مقالات ضد بهائیان که عموما به قلم حسین شریعتمداری نوشته شده است و متهم کردن بهائیان به دخالت در جریانات اعتراضی مردمی پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ به قصد براندازی حکومت جمهوری اسلامی ایران، تلاش کرده تا بهائیان را دشمنان خطرناک و بالفعل نظام جمهوری اسلامی ایران جلوه دهد. همچنین اشاعه اتهامات مختلف مبنی بر همکاری بهائیان با دولتهای اسرائیل و آمریکا (به عنوان دشمنان جمهوری اسلامی ایران) به قصد عملیات ضد حکومت جمهوری اسلامی. جمیع این فعالیتها به فراهم کردن بستر فکری و ایدئولوژیک فشار و سرکوب بیش از پیش بهائیان به دلیل اعتقاد و باور آنها و نقض حقوق بهائیان از سوی حکومت جمهوری اسلامی میانجامد.
لازم به ذکر است که کلیه این اتهامات بدون ارائه هرگونه مستند و دلیل طرح شده است. علاوه براین جامعه بهائیان مکررا اعلام کرده اند که براساس آئین بهائیت، بهائیان در حرکتهای سیاسی اعتراضی و اعتصابات شرکت نمیکنند.
جامعه جهانی بهائیان در گزارش “کمپین رسانه ای ایران برای دهشتناک جلوه دادن بهائیان ” به طرح و بحث نقش و عملکرد گسترده رسانههای وابسته و/یا نزدیک به حکومت جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. [۸۳]
برای نمونه به مورادی از این مقاله اشاره خواهیم کرد.
روزنامه کیهان در مقاله صفحه اول مورخ پانزده دیماه ۱۳۸۸، مینویسد:
“…با توجه به دشمنی دیرینه فرقه انگلیس ساخته بهائیت با امامت و تشیع (به ویژه با مهدویت)، تحرکات این جریان فاسد و انحرافی در روز عاشورا برای هتک حرمت عزای حسینی قابل فهم تر می شود ضمن اینکه سران این جریان، وابستگی های علنی به رژیم صهیونیستی، انگلیس و آمریکا دارند. در زمان رژیم پهلوی برای ریاست دستگاه هایی چون ساواک، شهربانی و ارتش از عناصر جنایتکار و بی رحم بهایی استفاده می شد…” [۸۴]
و یا در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۸۸، کیهان در مقالهای با عنوان “جزئیات تازه از انهدام شبکه سایبری سیا”
مینویسد:
“…در این راستا طرح «بی ثبات سازی ایران» در سال ۲۰۰۹ میلادی توسط سازمان سیا تهیه و با اختصاص بودجه ۴۰۰ میلیون دلاری توسط کنگره آمریکا، با دستور «بوش» ابلاغ و عملیاتی شد. بخشی از این طرح، راه اندازی نوعی جدید از «جنگ اطلاعاتی» موسوم به «جنگ سایبری» بود که از سال ۲۰۰۶ میلادی و با بکارگیری گروههای ضدانقلاب از جمله حزب صهیونیستی بهائیت، منافقین، سلطنت طلبان و برخی گروهک های دیگر، مورد توجه ویژه آمریکایی ها قرار گرفت. در این راستا تأسیس شبکه موسوم به «ایران پراکسی» از مهمترین اقداماتی است که در این سال توسط سازمان سیا تحت پوشش دفترIBB، وزارت امورخارجه آمریکا و با بودجه اولیه بالغ بر ۵۰ میلیون دلار انجام شد…”
و یا در مطلب دیگری در متهم کردن پیروان بهائیت به نقش داشتن در “توهین به مقدسات دین اسلام” و “ارتباط با دشمنان ایران” بخصوص اسرائیل بدون ارائه مستند و بدون اینکه این ادعاها در پروسه قضایی مبتنی بر قانون به اثبات رسیده باشد.
ملاقات در اورشلیم برای گسترش همکاری بهایی ها با فتنه گران (خبر ویژه) /مورخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹
“…شایان ذکر است در جریان حرمت شکنی اغتشاشگران در روز عاشورا(شش دی ۱۳۸۸) چند تن از عناصر بهایی به عنوان هدایت کنندگان حرمت شکنی عزای امام حسین(ع) بازداشت شدند. چند تن از سران گروهک استعماری بهائیت به جرم جاسوسی برای رژیم صهیونیستی هم اکنون در بازداشت به سر می برند. سران این گروه در خارج همواره تلاش کرده اند ارتباط با رژیم صهیونیستی و سرویس موساد را کتمان و انکار کنند.
گروهک انگلیس ساخته بهائیت به ویژه طی سال های اخیر ارتباطات گسترده ای را با برخی عناصر افراطی مدعی اصلاحات به هم زده و از جمله این عناصر می توان به کسانی چون مهاجرانی، کدیور، سروش، گنجی، مجید محمدی و عباس معروفی اشاره کرد که به ویژه در کشورهای انگلیس، آمریکا، کانادا و… اقامت دارند. برخی خبرهای موثق حاکی از آن است که شماری از این عناصر جذب شده به شبکه جهانی بهائیت، در ازای دریافت پول مامور حرمت شکنی علنی در حوزه هایی نظیر انکار امام زمان(عج)، انکار رسالت پیامبر(ص) و قداست قرآن، تخطئه ولایت فقیه، ترویج سکولاریسم، اهانت به امام و رهبری شده اند…”
دیگر موارد نقض حقوق بشر:
– سردبیر روزنامه کیهان، مستقیما از سوی رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیت الله خامنهای منصوب میشود. روزنامه نیویورک تایمز در مصاحبهای که با حسین شریعتمداری که در سال ۲۰۰۷، انجام و منتشر کردهاست درباره او مینویسد:
– “… او صدای ایران تندرو است. نه تنها تندرو بلکه رادیکال، امنیتی و غیرقابل انعطاف. او مدیرمسئول روزنامه کیهان است که به شما دید کلی از افراطیترین دیدگاههای رهبران ایران، طرز فکر و برنامههای افرادی که در راس قدرت هستند، میدهد.”
– آنچه بیش از همه در مورد سابقه حسین شریعتمداری گفته میشود، سابقه فعالیت او بعنوان بازجوی وزارت اطلاعات با نام “برادرحسین” و نقش او در تحت فشار قراردادن و سرکوب زندانیان سیاسی مخالف نظام است. او این موضوع را انکار میکند . در گزارش نیویورک تایمز آمده:
– “او [حسین شریعتمداری] تصدیق کرد در موراد خاصی که از او برای صحبت با زندانیان درخواست شده، همکاری کرده است و میگوید:” البته، این موضوع که من بازجو نبودهام، به این معنی نیست که کار بازجویان را تایید نمیکنم و متاسفم که موفق به چنین خدمتی نشدهام.” [۸۵]
– اوبه همرا سعید امامی[۸۶] از سازندگان برنامه تلویزینی “هویت” در سال ۱۳۷۵ بود که خود صحهای به همکاری نزدیک او با نهادهای امنیتی در سرکوب مخالفان جمهوری اسلامی در سطوح مختلف است.برنامه هویت در چندین قسمت از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد. در این برنامه روشنفکرانی چون عبدالحسین زرینکوب و هوشنگ گلشیری و بسیاری دیگر، وابسته به بیگانگان و خائن به کشور معرفی شدند. اعترافاتتلویزیونی که از سعیدی سیرجانی، عزت الله سحابی، غلامحسین میرزاصالح در زندان تحت فشار و شکنجه ضبط شده بود در این مجموعه برنامه پخش شده است.
خبرنگار روزنامه کیهان در سال ۱۳۸۲مصاحبهای با آیت الله هاشمی رفسنجانی در مورد هشت سال دوره ریاست جمهوریاش انجام داده است. در آن مصاحبه با اشاره به برنامه “هویت” ونقش حسین شریعتمداری گفته میشود :“….[خبرنگار روزنامه کیهان]ضمناً میگویند آقای سحابی از شما قول گرفتهبود اعترافاتی که کرده، از تلویزیون پخش نشود. ولی در برنامه «هویت» پخش شد. در مورد این دو شبهه توضیح بفرمایید؟
_ [آیت الله هاشمی رفسنجانی]: اولاً از من قولی نگرفتهبود. اصلاً از اعترافات ایشان اطلاعی نداشتم که قولی بدهم. آقای سحابی هم رفیق من بود. ما در دوران مبارزه هم پرونده و با هم در زندان بودیم. بعد از پیروزی هم در شورای انقلاب بود. همیشه با هم بودیم و اختلافی نداشتیم. گروهی را هم که وزارت اطلاعات گرفتند، بدون اطلاع من گرفتند. گویا حدود ۹۰ نفر را گرفتند. من اصلاً با اینطور چیزها مخالف بودم. منتها وزارت اطلاعات از این کارها میکرد…. برنامه هویت را از تلویزیون دیدیم و اصلاً خبر نداشتیم. شما از آقای شریعتمداری بپرسید که چه کسی به او گفته که آن برنامه را بسازد.”
کسانی که در برنامه هویت علیه خود و همفکرانشان اعتراف کردند و این اعترافات در برنامه تلویزیونی “هویت” پخش شد، پس از آزادی علنا اعلام کردند اعترافات تحت فشار بازجویی بوده است.
“عزت الله سحابی در سال ۱۳۶۹ و در زمان مسئولیت سعید امامی، معاون با نفوذ علی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات، بازداشت و به مدت چند ماه تحت بازجویی های سنگین برای “اعتراف کردن” علیه خود و همفکرانش قرار گرفت.” [۸۷]
علی اکبر سعیدی سیرجانی نویسنده و متفکر و یکی دیگر از کسانی است که اعترافات او علیه خود، در برنامه “هویت” پخش شده است. سازمان عفو بین الملل [۸۸]در بیانیهای از وضع سلامت و خطر شکنجه او در طول بازداشت، ابراز نگرنی کرده بود و نهایتا هم مرگ او در زندان “سکته قلبی” عنوان شد. نقل قول زیر از او نیز نشانه دیگری از اعمال فشار برای اخذ اعترافات اجباری تلویزیونی است.
“اونچه که باعث شد من امشب خودم خواهش کنم که بیایند این برنامه را ضبط کنند صحبتی است که از دو روز پیش شروع شده ولی شاید ده دقیقه قبل یک تلنگر سفتی به روح من خورد، میخواستم این صحبت را بکنم که این چیزهایی که در طول این مدت من نوشتم، همه رگههایی از لجبازی شدید دارد و شدیدن پشیمانم از این کار” [۸۹]
-مطالب و ادبیاتی که روزنامه کیهان بعد از حوادث پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ تولید کرده است، سعی در ارتباط دادن حرکت اعتراضی مردم به کشورهای خارجی و فراهم کردن بستر سرکوب و فشار بوده است. گزارش “کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران” در گزارشی به نام “مردان خشونت: مجریان و مروجان خشونت پس از انتخابات” به معرفی عاملین و چهرههای موثر سرکوبهای حوادث پس از انتخابات[۹۰] پرداخته است. حسین شریعتمداری یکی از این چهرههاست. در این گزارش آمده است.“…روایت روزنامه کیهان از حوادث بعد از انتخابات پس از آن توسط وزارت اطلاعات وسپاه پاسداران به عنوان روایت اصلی از حوادث بعد از انتخابات برای سرکوب مخالفان، دستگیری آنان، شکنجه و آزار واذیت در بازداشتگاه ها، اخذ اعترافات اجباری و درنهایت احکام طویل المدت زندان به کار گرفته شد.”در بخش دیگری از این گزارش در مورد نقش و موضع گیری روزنامه کیهان و حسین شریعتمداری در مورد اعترافات تلویزیونی که متهمان تحت فشار بازجویی علیه خود انجام دادهاند، آمده است:” همزمان با دستگیری روزنامه نگارانی همچون مازیاربهاری که چندماه پس از دستگیری مجبوربه اعترافات اجباری شد و چندی پس از آن با خروج از کشوربه شرح فشارهای جسمی و روانی براخذ اعتراف یاد شده پرداخت، این روزنامه بارها به متهم کردن روزنامه نگاران برای جاسوسی برای سرویس های خارجی پرداخت. در واقع روزنامه کیهان طی روزهای پس از انتخابات عملا به عنوان بخشی از دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی در برخورد وسرکوب روزنامه نگاران با طرح ادعاهایی که هیچ گاه در دادگاه اثبات نشد عمل کرده است.”
پرونده ناقض حقوق بشر: حمیدرضا مقدمفر
نام و نام خانوادگی:
حمیدرضا مقدمفر
زندگینامه:
حمید رضا مقدم فر،فارغ التحصیل دکتری علوم استراتژیک و مدرس دانشگاه است
مسئولیتها:
-از شهریور ۱۳۹۰ تا کنون: معاونت فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی[۹۱]
-ازدیماه ۱۳۸۶ تا مرداد ۱۳۹۰: مدیرعامل خبرگزاری فارس[۹۲]
-عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
-عضو جهادسازندگی
موارد نقض حقوق بشر:
خبرگزاری فارس در بهمن ماه سال ۱۳۸۱ شروع به کار کرد، حامی محمود احمدی نژاد و از نزدیک ترین رسانهها به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و برخی حتی از آن به عنوان بازوی رسانه ای سپاه یاد میکنند. حتی محموداحمدی نژاد هم در یک کنفرانس خبری در مهرماه ۱۳۹۱ این خبرگزاری را وابسته به سپاه اعلام کرد.[۹۳]بودجه فارس، از طریق کمک های فرهنگی سپاه پاسداران تامین می شود و بسیاری از مدیران آن، دارای سابقه عضویت در این دستگاه نظامی را دارند. با توجه به محرمانه تلقی شدن جزییات بودجه دستگاه های نظامی در ایران، تا مدت ها وابستگی فارس به بودجه سپاه، خبری غیررسمی تلقی می شد، اما در خرداد ماه سال ۱۳۸۷ سایت “تابناک” (گفته میشود این سایت خبری وابسته به محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه است)[۹۴]در گزارشی رسما این خبر را تایید کرد.[۹۵]با توجه به نحوه مدیریت و منابع مالی این خبرگزاری، فارس نقش موثری در اشاعه و نشر اتهام علیه مخالفان جمهوری اسلامی دارد. چاپ و پخش اعترافاتی که تحت فشار از زندانیان سیاسی اخذ میشود و حتی گاهی درج اخبار دستگیریها قبل از وقوع آنها ابعاد دیگر نقض حقوق و آزادیهای فردی در این رسانه است.
در مورد نقض حقوق بهائیان هم، حمیدرضا مقدم فر بعنوان مدیر عامل این خبرگزاری، مسئول است. درج مصاحبهها و اخبار مربوط به توهین به اعتقادات بهائیان، اتهامات واهی بدون ارائه دلیل و مستند مبنی بر همکاری بهائیان با دولتهای اسرائیل و بریتانیا علیه منافع جمهوری اسلامی ایران، نسبت دادن مداخله در درگیریهای اعتراض آمیز پس از انتخابات سال ۱۳۸۸همگی مواردی هستند که منجر به فراهم کردن بستر افزایش خشونت و فشار بر بهائیان به دلیل باور و عقیده انها شده است.جامعه جهانی بهائیان در گزارش “کمپین رسانه ای ایران برای دهشتناک جلوه دادن بهائیان ” به طرح و بحث نقش و عملکرد گسترده رسانههای وابسته و/یا نزدیک به حکومت جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.[۹۶]
برای نمونه به مقالات زیر اشاره میشود:
انجام مصاحبه و درج مقالاتی با محتوای متهم کردن پیروان بهایی به وابستگی به دول خارجی که جمهوری اسلامی ایران این کشورها را “همواره تهدیدی برای استقلال و تمامیت” خود معرفی کرده است. قسمتی از مطلب منتشر شده در تاریخ اول آبان ۱۳۸۹ در زیر آمده است:
“…حجتالاسلام والمسلمین محسن غرویان در گفتوگو با خبرنگار فارس، در مورد هشدارهای اخیر مقام معظم رهبری در دیدار با مردم قم گفت: یکی از هشدارهای مقام معظم رهبری، رشد بهایئت بود که مقام معظم رهبری با این هشدار در صدد بودند که حوزههای علمیه نسبت به فرقههای انحرافی حساس باشند، خصوصاً بهائیت و وهابیت که هر دو فرقه استعماری هستند که توسط روسیه و انگلیس در ایران شکل گرفته است…”[۹۷]و یا در مطلب منتشر شده در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ ضمن نسبت دادن الفاظ توهین آمیز و “کافر” و “ملحد” خواندن پیروان بهاییت، سعی در وابسته جلوه دادن این دیانت به کشورهای دیگر و ساختگی بودن آن:“نوسازی و گسترش فرقه اسماعیلیه در قرن اخیر همزمان با شکلگیری فرقههای استعماری «بهاییت» و «بابیت» در ایران بوده است، به نظر میرسد، نزدیکی شعارها و آموزهای بهاییت و فرقه اسماعیلیه، مدرن، کاملاً حساب شده و تحت یک مدیریت پشت پرده باشد….البته ما به هیچ وجه کافران ملحدی چون بهائیان را با فرقه اسماعیلیه مسلمان همردیف نمیدانیم…..”[۹۸]
ویا در مطلبی دیگر از قول یک بهایی مسلمان شده اتهاماتی بدون ارایه دلیل مبنی بر تنفر پیروان بهایی از مسلمانان و آیینهای اسلامی طرح شده (بدون ارایه هرگونه مستند) و نسبتهای ناشایست به پیروان این دیانت داده شده است:“به گزارش خبرگزاری فارس از سمنان، مهناز رئوفی[۹۹] پیش از ظهر امروز در جمع شماری از مردم سمنان در سالن هلالاحمر این شهر افزود: فرقه بهائیت از عاشورا و روحانیت متنفر است و با مضحکه ساختن آن، علیه بشریت تبلیغ میکند. وی تصریح کرد: پیروان فرقه ضاله بهائیت معمولا روزهای اول و دوم محرم را به جشن و پایکوبی میگذرانند و علت آن را متولد شدن باب و بها در این روز اعلام میکنند… رئوفی گفت: فرقه ضاله بهائیت تشکلی پر از تناقض در تعالیم خود دارد و دارای ادعاهای دروغین بسیاری است. وی با بیان اینکه بهائیت در حقیقت دستنشانده و پرورش یافته سیاستهای طولانی مدت انگلیس و روسیه است،…[۱۰۰]
پرونده ناقض حقوق بشر: میثم نیلی
نام و نام خانوادگی:
میثم نیلی
زندگینامه:
میثم نیلی متولد ۱۳۵۹ و فارغ التحصیل کارشناسی رشته کشاورزی است. او فعالیت اصلی خود را از جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران آغاز کرد و از مشوقان دانشجویان برای حمایت از احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ بود. او پس از انتخابات به عنوان مشاور جوان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به فعالیت پرداخت. شاید او از معدود مشاورانی باشد که تا پایان عمر دولت نهم در اتاق مشاوری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی باقی ماند .
با آغاز دولت دهم همانند سایر مشاوران جوان اتاق خود را ترک کرد و مسئولیتی بالاتر را قبول کرد. در اردیبهشت ۱۳۸۹ میثم نیلی با حکم دکتر شیخ الاسلامی وزیر کار و امور اجتماعی به سمت مدیرکل امور فرهنگی وزارت کار منصوب شد و تا آبان ۱۳۹۰ هم در آن پست باقی ماند. هم اکنون هم مدیر مسئول سایت رجا نیوز است.[۱۰۱]
مسئولیتها:
– مدیرمسئول سایت رجانیوز
– از اردیبهشت ۱۳۸۹ تا آبان ۱۳۹۰: مدیر کل دفتر امور فرهنگی وزارت کار با حکم وزیر کار و امور اجتماعی[۱۰۲]
– از سال ۱۳۸۴ (همزمان با دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد) مشاور جوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
– مسئول کمیته سیاسی ستاد انتخاباتی احمدینژاد (در هر دو دوره انتخاباتی) [۱۰۳]
– دبیرکل جامعه اسلامی دانشجویان
موارد نقض حقوق بشر:
پایگاه اطلاعرسانی رجا یا رجانیوز به حامیان تندرو دولت دهم و محمود احمدینژاد منتسب است. این پایگاه خبری حامی دولت با انتشار مقالات متعددی به نشر اتهامات خلاف واقع، بدون ارائه مستند زمینه افزایش فشار و سرکوب بهائیان را به دلیل عقیده و باور ایشان فراهم کرده است. متهم کردن مسئولان جامعه بهائیان به تشکیل مراکزی با بودجه دولت آمریکا برای سازماندهی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی، مبارزه با مذهب شیعه و راه اندازی تبلیغات گسترده بین جوانان و در مدارس برای دعوت و تشویق آنها به تغییر دین و گرویدن به آئین بهائیت. درج مقالاتی شامل مطالبی در متهم کردن بهائیان به دخالت در درگیریهای اعتراض آمیز پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بخصوص درگیریهای روز عاشورای سال ۱۳۸۸ ( پنجم دیماه) که از سوی نیروهای دولتی با خشونت بیش از حد سرکوب شد و به کشته شدن معترضان غیر نظامی هم انجامید.
جامعه جهانی بهائیان در گزارش “کمپین رسانه ای ایران برای دهشتناک جلوه دادن بهائیان ” به طرح و بحث نقش و عملکرد گسترده رسانههای وابسته و/یا نزدیک به حکومت جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. [۱۰۴]
برای نمونه به مورادی از این مطالب اشاره خواهیم کرد.
مطلب منتشز شده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۹۱ سعی در مرتبط جلوه دادن آیین بهایی به تفکر ات صهیونیستی:“…رها اعتمادی که فردی بهایی زاده و از خانواده نوکران و خدمتکاران دربار شاه مخلوع است در سال ۲۰۱۰ با همکاری رسمی دربار انگلیس و چند نفر از عوامل دیگر شبکه من و تو را که از همان ابتدا لقب خواهرخوانده بی بی سی فارسی را یدک می کشید راه اندازی کرد تا این شبکه از همان ابتدا با تفکری بهایی – صهیونیستی و ضد ایرانی پا به عرصه وجود بگذارد…” [۱۰۵]
و یا در مطلبی که در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۳۹۰ منتشر شده است ضمن استفاده از الفاظ توهین آمیز برای اشاره به دیانت بهایی و بهاییان به اقدام بعضی از شعب دانشگاه آزاد برای قرار دادن گزینه “بهایی” در بخش مذهب اعتراض کرده و آن را “اقدامی تامل برانگیز و عجیب، دست به اقدامی برای تایید این مکتب انحرافی ” بیان کرده است.
“…هر یک از دانشجویان دانشگاه آزاد که برای اولین بار به صفحه شخصی خود در این دانشگاه وارد شده و اطلاعات خود را ویرایش میکند، در کنار محل تولد، محل صدور، وضعیت نظام وظیفه، استفاده از خوابگاه و وضعیت تأهل باید دین خود را نیز قید کند.
اما نکته اصلی اینجاست که برخی واحدهای دانشگاه آزاد در کنار ادیانی مانند اسلام، یهودی، کلیمی، زرتشتی و مسیحی، نام فرقه ضاله و انحرافی بهائیت را نیز درج کرده و به نوعی آن را جزء ادیان به شمار آورده است.این در حالی است که بهائیت جزء هیچ یک از ادیان و فرقههای مذهبی نبوده و یک فرقه سیاسی انحرافی ایجاد شده توسط رژیم سلطنتی انگلیس است که مأمن اصلی آنان نیز در حال حاضر در سرزمینهای اشغالی است.” [۱۰۶]
در مطلب دیگری به تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۹۰ مطالبی با مضمون ترویج نفرت و انزجار از دیانت بهایی باز نشر کرده است بدون ارایه مستند و دلیل و بی احترامی و توهین به پیروان این دین پرداخته است.
“…بهائیت دین ابداعی استعمارگران برای به بندکشیدن اعتقادات مسلمانان و به منظور اختلاف افکنی تاسیس شد. از اعتقادات بهائیان می توان به نفی خاتمیت حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله، نفی وجود بهشت و جهنم و رد شرایع اسلام اشاره کرد.از نظر تمام علمای شیعه پیروان این فرقه استعمار ساز کافر بوده و نمی توان با آنها داد و ستد کرد و در قبرستان مسلمانان دفن نمود. فتاوای فوق در مورد بهائیت مختص به تشیع نبوده بلکه اهل سنت نیز پیروان این فرقه ضاله را نجس می شمارند….” [۱۰۷]
——————-
[۱] http://www.iranhrdc.org/persian/permalink/3249.html#.UFLqa_Wpn1l [۲] برای اطلاع بیشتر به صفحه سیزدهم گزارش مرکز اسناد حقوق بشر ایران ذیل عنوان (ریشه حرکتهای ضد بهایی معاصر) رجوع کنید: http://www.iranhrdc.org/persian/permalink/3249.html#.UFLqa_Wpn1l [۳] http://www.iranhrdc.org/persian/permalink/3249.html#.UFLqa_Wpn1l [۴] http://www.iranhrdc.org/persian/permalink/3249.html#.UFLqa_Wpn1l [۵]http://www.komitedefa.org/text/LBA.pdf [۶]http://www.iranhrdc.org/persian/permalink/3249.html#.UFLqa_Wpn1lصفحه ۹۷ گزارش
[۷] http://news.bahai.org/documentlibrary/575/1_LetterFromMinistriesToUniversities.pdf [۸] http://sanjesh.org/aboutus.aspx [۹] http://bit.ly/XKA1j6 [۱۰] http://bit.ly/1uWoAj8 [۱۱] http://news.bahai.org/documentlibrary/TheBahaiQuestion.pdfصفحه ۸۴ گزارش
[۱۲]همان منبع/ صفحه ۷۹ [۱۳] https://justice4iran.org/persian/j4iran-activities/bahai-report/ [۱۴]همان منبع/ صفحه ۸۷ [۱۵] http://www.bic.org/sites/default/files/pdf/Inciting%20Hatred-P.pdf [۱۶] https://justice4iran.org/persian/wp-content/uploads/2013/03/einolkamali.ref1_.pdf [۱۷] https://justice4iran.org/persian/wp-content/uploads/2013/03/einolkamali.ref2_.pdf [۱۸] https://justice4iran.org/persian/wp-content/uploads/2013/03/einolkamali.ref3_.pdf [۱۹] https://justice4iran.org/persian/wp-content/uploads/2013/03/einolkamali.ref4_.pdf [۲۰] https://justice4iran.org/persian/wp-content/uploads/2013/03/einolkamali.ref5_.pdf [۲۱] https://justice4iran.org/persian/wp-content/uploads/2013/03/einolkamali.ref6_.pdf [۲۲] https://justice4iran.org/persian/wp-content/uploads/2013/03/einolkamali.ref7_.pdf [۲۳] http://www.edu-right.net/from-anywhere/human-rights/1036-ehzar-taraneh-a-zohreh [۲۴] http://chrr.biz/spip.php?article17045 [۲۵] http://chrr.biz/spip.php?article5193 [۲۶] http://www.ettelaat.net/09-augusti/news.asp?id=40327 [۲۷]http://www.youtube.com/watch?v=nNdWo4hc7Ho [۲۸] شهادت سها زمانی، عدالت برای ایران [۲۹] http://cheraghebidari.blogspot.co.uk [۳۰] http://rsmw.org/News/7b7d056a-15e2-40df-a3bc-f94b7f94b26a/ [۳۱] http://www.iranpresswatch.org/fa/post/4197 [۳۲] http://www.rahsanews.com/archives/12180 [۳۳] http://khabarnavard.blogspot.co.uk/2011/04/blog-post_5752.html [۳۴] http://bit.ly/1qhnt98 [۳۵] http://bit.ly/1qhnt98 [۳۶] شهادت ژیلا رضایی نزد عدالت برای ایران [۳۷]http://www.jahromonline.blogfa.com/post-81.aspx [۳۸] http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1100763 [۳۹] http://www.tebyan-fars.ir/index.php?DISP=show&newsid=6277[۴۰]بازداشتگاه پلاک صد شیراز” بازداشتگاهی زیر نظر نهادهای امنیتی در قسمت جنوب شرقی شیراز به آدرس فلکه ارتش-خیابان سپاه است که بسیاری از فعالین حقوق مدنی و حقوق بشر و دگراندیشان دینی و مذهبی در رابطه با اتهامات امنیتی وارده به آنها به این بازداشتگاه غیرقانونی منتقل میشوند. این بازداشتگاه فاقد امکانات استاندارد و اولیه بازداشتگاه بوده و سلولهای کوچکی دارد که بعنوان سلول انفرادی از آنها استفاده میشود. البته در مورد اینکه دقیقا زیر نظر کدامیک از نهادهای امنیتی اداره میشود، نمی توان با قطعیت اظهار نظر کرد، در بسیاری از منابع خبری و بسایت ها آمده است ،بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز، حال آنکه رها ثابت در شهادت خود به عدالت برای ایران میگوید:
“… بالای برگه هایی که امضا می کنی، مال ملاقات و این ها [که] مربوط به خیلی سال پیش است، نوشته بازداشتگاه اطلاعات سپاه. ”
http://www.rahesabz.net/story/43957
http://persian.iranhumanrights.org/1390/11/masoud-sepehr/
http://sahamnews.org/1390/05/66551/
[۴۱]شهادت غلامحسین رییسی، “عدالت برای ایران”
[۴۲]http://new.agahee.org/node/2989 [۴۳]http://chrr.biz/spip.php?article16186 [۴۴] http://www.iranpresswatch.org/fa/post/13 [۴۵] http://chrr.biz/spip.php?article16186 [۴۶] http://bit.ly/1ATbxRs [۴۷]جابر بانشی، دادستان شیراز، در لیست تحریم حقوق بشری ۱۲ اکتبر ۲۰۱۰ اتحادیه اورپا، بعنوان ناقض حقوق بشر شناخته شده است. [۴۸]شهادت غلامحسین رییسی، همان [۴۹] http://bit.ly/1qNPT0R [۵۰] http://hra-news.org/1389-01-27-05-27-21/11736-1.html
http://www.shahrvand.com/archives/25673
http://news.persian-bahai.org/2012041202
[۵۱] http://www.radiopayam.ca/rasekhi.html [۵۲] http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1624977 [۵۳] http://rsmw.org/News/7b7d056a-15e2-40df-a3bc-f94b7f94b26a/ [۵۴] http://www.iranpresswatch.org/fa/post/4197 [۵۵] http://www.rahsanews.com/archives/12180 [۵۶] http://khabarnavard.blogspot.co.uk/2011/04/blog-post_5752.html [۵۷] http://bit.ly/1qhnt98 [۵۸] http://bit.ly/1ATbxRs [۵۹] http://news.bahai.org/documentlibrary/575/1_LetterFromMinistriesToUniversities.pdf [۶۰] http://emadnews.com/?p=34693 [۶۱] http://www.khabaronline.ir/news-127537.aspx [۶۲] http://sanjesh.org/aboutus.aspx [۶۳] http://www.hra-news.org/1389-01-27-05-26-23/12863-1.htm [۶۴] http://dr-norbakhsh.blogfa.com/ [۶۵] http://sanjesh.org/aboutus.aspx [۶۶] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8903210443 [۶۷] http://www.guilan.ac.ir/files/news/formgozinesh.pdf [۶۸] http://persian.iranhumanrights.org/1389/09/students_deny_accept [۶۹] http://bit.ly/1u3LRme [۷۰] http://www.takbook.com/old/Content/486/ [۷۱] http://news.bahai.org/documentlibrary/TheBahaiQuestion.pdf [۷۲] http://basijmed.ir/Content/Content.aspx?PageCode=23400 [۷۳] http://bit.ly/ZrAN5K [۷۴] http://bit.ly/1r3SFg9 [۷۵] http://news.bahai.org/documentlibrary/TheBahaiQuestion.pdf [۷۶] http://www.mcls.gov.ir/newsdetail-15586-fa.htm [۷۷] http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=460927 [۷۸] http://rc.majlis.ir/fa/parliament_member/show/761458 [۷۹] http://hvm.ir/print.asp?id=5341 [۸۰] http://news.bahai.org/documentlibrary/TheBahaiQuestion.pdf [۸۱] http://bit.ly/1uWM5J5 [۸۲] وزیر اطلاعات از سال ۱۳۶۸ تا۱۳۷۶ [۸۳] http://www.bic.org/sites/default/files/pdf/inciting-hatred-appendix-ii.pdf [۸۴] http://kayhannews.ir/881015/2.htm#other210 [۸۵] http://www.nytimes.com/2007/09/22/world/middleeast/22shariamadari.html?ex=1348200000&en=eb55affe88c849ae&ei=5124&partner=permalink&exprod=permalink&_r=0 [۸۶] از مقامات عالی رتبه وزارت اطلاعات که در زمان وقوع قتلهای زنجیرهای ایران (پرونده حذف فیزیکی روشنفکران و نویسندگان مخالف جمهوری اسلامی ایران دردهه هفتاد شمسی) در وزارت اطلاعات مشاور بود. در اطلاعیهٔ وزارت اطلاعات در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۷۷ آمده گروهی از اعضای وزارت اطلاعات مسئول قتلهای زنجیرهای بودهاند و او یکی از آنان بود. او در خرداد سال ۱۳۷۸ به طرز مبهم و مشکوکی که “خوردن داروی نظافت” اعلام شد، در زندان اوین کشته شد. [۸۷] http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/05/110531_l39_ezzatollah_sahabi_death.shtml [۸۸] http://www.amnesty.org/en/library/asset/MDE13/013/1994/en/3ae24773-f8c0-11dd-b40d-7b25bb27e189/mde130131994en.pdfhttp://www.amnesty.org/en/library/asset/MDE13/003/1994/en/c7271aa6-f8c4-11dd-b40d-7b25bb27e189/mde130031994en.pdf
[۸۹] http://radiokoocheh.com/article/103095 [۹۰] http://radiokoocheh.com/#sec17 [۹۱] http://www.digarban.com/node/2291 [۹۲] http://bit.ly/1o6bATW [۹۳] http://www.entekhab.ir/fa/news/78501 [۹۴] http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1608281 [۹۵] https://justice4iran.org/persian/human-rights-violator-s-profiles/10033-2/ [۹۶] http://www.bic.org/sites/default/files/pdf/inciting-hatred-appendix-ii.pdfhttp://www.bic.org/sites/default/files/pdf/inciting-hatred-book.pdf
http://www.bic.org/sites/default/files/pdf/Inciting%20Hatred-P.pdf
[۹۷] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8908010672س [۹۸] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910624000654 [۹۹] مهناز رئوفی بهایی مسلمان شده ایست وکتابهایی در مذمت آیین بهایی نوشته است که توسط انتشارات کیهان منتشر شده است، نام معروفترین این کتابها که خاطرات ایشان است” نیمه پنهان: سایه شوم: خاطرات یک نجات یافته از بهائیت” نام دارد. به محتوای کتابهای ایشان انتقاداتی بخصوص از سوی جامعه بهائیان وارد است مبنی براینکه بیشتر نشر نفرت و کینه از بهائیان مورد توجه قرار داده شده است تا انتقاد و استدلال در چرایی جداشدن ایشان از آیین بهایی. جمهوری اسلامی ایران از سخنرانی ها و تورهایی که ایشان در شهرهای ایران علیه بهائیان و آیین بهائی داشته، استفاده تبلیغاتی بسیاری در اشاعه فرهنگ و فضای تنفر از پیروان این آیین کرده است.http://news.bahai.org/human-rights/iran/semnan/incitement-hatred
[۱۰۰] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8711130808 [۱۰۱] http://alborznews.net/fa/pages/?cid=21803 [۱۰۲] http://www.rajanews.com/detail.asp?id=48898 [۱۰۳] http://bit.ly/1qhvFGz [۱۰۴] http://www.bic.org/sites/default/files/pdf/inciting-hatred-appendix-ii.pdf
http://www.bic.org/sites/default/files/pdf/inciting-hatred-book.pdf
http://www.bic.org/sites/default/files/pdf/Inciting%20Hatred-P.pdf
[۱۰۵] http://rajanews.com/detail.asp?id=122331 [۱۰۶] http://khabarfarsi.com/ext/453098 [۱۰۷] http://irlister.com/news/2574574