رادیو کوچه: مادهی هفت اساسنامهی رم، در کنار انواع دیگر نقض فاحش حقوق بشر، هر نوع شکنجه، تجاوز جنسی، بهرهکشی جنسی، فحشای اجباری، حاملگی اجباری، عقیمسازی اجباری، یا هر نوع خشونت جنسی دیگر در همان سطح را در صورتی که بهعنوان بخشی از یک حمله علیه گروهی غیر نظامی و به شکلی گسترده (فراگیر) یا سازمانیافته صورت بگیرد، جنایت علیه بشریت میداند.
تشکل «عدالت برای ایران» در سال ۲۰۱۱ پروژهای را با نام «جنایت بیعقوبت/ شکنجه و خشونت جنسی علیه زندانیان سیاسی زن در جمهوری اسلامی» آغاز کرد که نخستین گزارش آن به زندانیان سیاسی زن در دههی ۶۰ خورشیدی میپردازد. این پروژه که با مسوولیت شادی امین و همیاری شادی صدر و تنی چند از فعالان حقوق بشر انجام یافته است، نمونهای مثالزدنی از تلاش مستند و تحقیق مستدل در زمینهی نقض حقوق بشر از سوی مقامات جمهوری اسلامی است.

کار تحقیق دربارهی شکنجه و آزار جنسی در زندانها در دههی شصت، از سوی این تشکل، حدود یک سال پیش شروع شده است که گام نخست پیشبرد پروژهای است که گام دوم آن، دورهی زمانی دههی هفتاد تا قبل از انتخابات سال ۱۳۸۸ را دربر میگیرد و سومین گام در این راه، به بعد از انتخابات خردادماه ۱۳۸۸ خواهد پرداخت.
در مقدمهی کتاب، هدف اولیهی «جنایت بیعقوبت» مستند کردن بیست مورد تجاوز و شکنجهی جنسی در دههی ۶۰ مطرح شده است، ولی عوامل پروژه، در یک روند هفتماهه، با توجه به تعداد مصاحبهها و مواردی که بسیار فراتر از پیشبینیهای اولیهی آنها بود، در مجموع، ۶۳ مصاحبه را فراهم آوردند که ۶۲ نفر از مصاحبهشوندهها را زندانیان سیاسی زن تشکیل میدادند.
این تحقیق در پی پاسخ به چند پرسش اساسی است. یکی از پرسشهایی که مطرح میشود، این است که تجاوز و شکنجهی جنسی در زندانها تا چه حد فراگیر و سازمانیافته بوده است؟ «جنایت بیعقوبت» مستنداتی پیرامون موارد مشخصی چون تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام، ازدواجهای اجباری درون زندان و آزارهای جنسی فراهم آورده و در پی آن، مستندات جمعآوریشده را به شیوههای منطقی مستحکم کرده است.
در کتاب حاضر، به چرایی نپرداختن به زندانیان سیاسی مرد و تمرکز این تحقیق بر زندانیان سیاسی زن پاسخ داده شده است:
«اما چرایی نپرداختن به زندانیان سیاسی مرد، از فرضیات اولیهی ما در مورد «زن در زندان» ناشی میشود. این فرضیات که بعدها، پس از مصاحبه با تعداد زیادی زندانی زن، تایید و تکمیل شد، بر این مبنا استوار بود که زن فعال سیاسی از همان لحظهی ورود به زندان، بهدلیل جنسیت خود تجربهای را از سر
میگذراند که با تجربهی مردان زندانی سیاسی متفاوت است. در واقع بهقول یکی از زندانیان، «تو از همان لحظهی اول، از همان نگاهی که بهت میکنند و اینکه بهزور چادر سرت میکنند، زن بودنت را احساس میکنی… .»
از سویی با توجه به این واقعیت که زن در ساختار جمهوری اسلامی، حتا اگر مرتکب سرپیچی یا گناه هم نشده باشد، بهسبب جنسیت خود مورد آزار مضاعف قرار میگیرد. با نگاهی به قوانین مدون و با توجه به تجربههای شخصی، با نگاه به هر زن، میتوان مصادیق آزار جنسی را چه بهصورت سیستماتیک و چه غیرسیستماتیک مشاهده کرد. از طرفی، تقسیمبندی موارد نقض حقوق بشر در بستههای کوچکتر و متمایز، میتواند امکان دقت بیشتر در جمعآوری مستندات و کیفیت مطلوبتر تحقیق را فراهم کند و امیدبخش دستآوردهای مطلوب در جهت دریافت راهکارهای کارکردی باشد. هر گروهی مانند تشکل «عدالت برای ایران» شاید بتواند با توجه به توانمندیها و حوزهی تخصص و دغدغههای افراد عضو، موضوعی را پی بگیرد که به رسیدن به زیستی انسانیتر یاری رساند.

در پایان روایتی از «راه بیپایان» را با هم دنبال میکنیم که بسیاری از زندانیان سیاسی زن از آن یاد کردهاند و از آنجهت که تجربهای گروهی از آزار جنسی به حساب میآید، دارای اهمیت است. در صفحهی ۱۹۳، روایت فرزانه زلفی را میخوانیم که در آن زمان شانزده سال بیشتر نداشت و از بازداشتگاهی در مسجد سلیمان به قزل حصار منتقل شده بود:
«شهریور ۶۰ بود. ما بچههای شهرستان را تازه برده بودند آنجا. حدود ۳۰۰-۴۰۰ نفر بودیم. راهروی طویلی بود که بندها را از هم جدا میکرد. آنقدر دراز بود که خودشان با دوچرخه از اول تا آخر آن میرفتند. ما را بردند آنجا و گفتند باید این مسیر را سینهخیز بروید… ما بینمان مادرهای مسن داشتیم که ناراحتی قلبی داشتند. یک دختر نهساله به اسم فاطمه بین ما بود. خلاصه به ما گفتند باید سینهخیز بروید و هیچکس هم مستثنا نیست. میگفتند باید تمام مسیر را سینهخیز بروید و برگردید. بعد همانطور که میرفتیم و دیگر انرژی نداشتیم، مرتب هفتهشت تا پاسدار با پوتینشان میزدند وسط پای ما. خود من خونریزی کردم، بچههای دیگر هم همینطور. اصلن دیگر نواربهداشتی به همهی بچهها نمیرسید. فاطمه آنجا پریود شد… هنوز الان هم که دارم صحبت میکنم درد رو در بدنم احساس میکنم… یعنی تصور کن بیشتر از ۳۰۰ تا زن با چادر و چشمبند دارند توی یک راهرو سینهخیز میروند و به آنها که آخر میمانند لگد میزنند و میگویند باید بروی جلو. مدام با پوتینشان میزدند وسط پای ما و میگفتند: سلیطه!»
«جنایت بیعقوبت» نویدبخش حرکتی در جهت بیرون کشیدن تاریخ معاصر از ابهام، پردهپوشی و شرمساری است. این کتاب زن را از میان زرورق و پولک بیرون میکشد تا زخمهای او را نشانمان دهد.
فایل پیدیاف کتاب را ازاینجا دانلود کنید.
منبع: