ایران وایر- نعمیه دوستدار: پنج روز زندانی شدن در اتاق خواب و ممنوع کردن مکالمه با اعضای خانواده، مجازات راحله ۱۳ ساله بود. پدرش مقرر کرده بود باید بعد از امتحانات خرداد با پسرعمویش ازدواج کند. پسرعمو، ۱۷ ساله بود و پیغام داده بود که راحله میتواند اگر بخواهد در امتحانات متفرقه شرکت کند و درسش را بخواند. راحله اعتصاب غذا کرد، فایدهای نداشت. جیغ و داد راه انداخت، اثر نکرد. مادرش به خاطر حمایت از او کتک خورد و برادرش همه کتابهای مدرسهاش را توی حیاط آتش زد. یک ماه بعدش، نشست سر سفره عقد؛ سه ماه بعد اولین جنینش را سقط کرد. ۱۷ ساله که شد، دو پسر زاییده بود و سومی را توی شکم داشت.هیچ وقت هم فرصت نشد درس بخواند.
سازمان «عدالت برای ایران»، ۱۷ تیر۱۳۹۳ نامهای به ناوی پیلای، کمیسرعالی حقوق بشر سازمان ملل متحد فرستاد تا توجه ویژه او را به وضعیت ازدواج دختربچهها در ایران جلب کند. هدف از این نامه نگاری این است که کمیسرعالی حقوق بشر و شورای حقوق بشر سازمان ملل از دولت ایران در این زمینه پاسخ بخواهند. عدالت برای ایران، همچنین خواسته که کمیساریای عالی حقوق بشر از مجامع بینالمللی بخواهد به این نکته توجه کنند: ایران در کنوانسیون جهانی حقوق کودک و میثاق بینالمللی حقوق مدنی-سیاسی عضو است که در هر دوی آنها، ازدواج زیر سن رشد و بدون رضایت واقعی، ممنوع شده است.
«عدالت برای ایران» در نامه به ناوی پیلای آورده است: تصویب بدون قید و شرط کنوانسیون بینالمللی “رضایت در ازدواج، حداقل سن ازدواج و ثبت ازدواج” از سوی ایران، اصلاح قوانین داخلی در راستای ممنوعیت ازدواج دختران زیر ۱۸ سال و پیگیری قضایی تمامی افراد مسوول در ازدواج دختربچه ها همچون ولی قهری، شوهر و قضاتی که مجوز ازدواج را صادر میکنند، از جمله مواردی است که لازم است در مذاکرات با ایران مطرح و پیگیری شوند.
بر اساس تحقیقات تازه «عدالت برای ایران»، آمار ازدواج دختربچههای زیر ۱۵ سال در ایران طی سالهای ۱۳۸۵-۱۳۹۲ رشد صعودی داشته است. جدیدترین آمار منتشر شده از سوی سازمان ثبت احوال ایران درباره ۹ ماهه نخست سال ۱۳۹۲ نشان میدهد که در این زمان، بیش از پنج درصد زنانی که ازدواج کردهاند٬ کمتر از ۱۵ سال سن داشتهاند. بر اساس همین آمار طی این هفت سال همواره بیش از یک سوم زنانی که ازدواج آنها ثبت شده زیر ۱۹ سال بوده است.
بر اساس این آمار، ازدواج نزدیک به ۳۱ هزار دختربچه زیر ۱۵ سال طی این مدت به ثبت رسیده و حدود ۱۷۸ هزار تن از زنانی که طی این مدت ازدواج کردهاند نیز بین ۱۵ تا ۱۹ سال داشتهاند. با این حساب طی ۹ ماه نخست ۱۳۹۲ دست کم ۳۶.۰۱ درصد زنانی که ازدواجشان در ایران ثبت شده کمتر از ۱۹ سال داشتهاند.
این آمار همچنین نشان میدهد که در همین مدت زمان، درصد ازدواج دختران زیر ۱۵ سال به نسبت سال ۱۳۹۱افزایش داشته و طی این مدت ۵.۳۳ درصد ازدواج کل ایران مربوط به دختربچههای زیر ۱۵ سال بوده است. همچنین ۳۰.۶۷ درصد از زنانی که ازدواجشان ثبت شده نیز بین ۱۵ تا ۱۹ سال داشته اند.
این گزارش بر اساس آمار اعلام شده در تارنمای سازمان ثبت احوال ایران و همچنین تارنمای اداره ثبت احوال استانهای مختلف ایران تهیه شده و تعداد ازدواجهای ثبت نشده قطعا بسیار بیشتر است.
چرا دختربچهها را شوهر میدهند؟
دلیل ازدواج دختربچهها، به تعداد آنها متنوع است. بعضیها را به دلیل فرهنگ سنتی و مذهبی شوهر دادهاند، بعضیها را از ترس فساد و به بهانه حفظ ناموس. ازدواج بعضی از این دختربچهها، یک معامله بوده است: دختر را به بهایی به خانواده شوهر فروختهاند تنها چون خانواده توان تحمل یک نان خور اضافه را نداشته است.
در برخی مناطق ایران، هنوز این باور وجود دارد که برای حفط پیوندهای خانوادگی و قبیلگی، باید کودکان را قربانی ازدواجهای ناخواسته کرد و نافشان را برای هم برید. این باور مذهبی که خوب است دختر در خانه پدر خون قاعدگی نبیند، هنوز مبنای ازدواج برخی دختربچههاست و ازدواج «خون بس» و «ژن به ژن»- یک سنت کردی – هنوز خیلی از دختربچهها را پای سفره عقد مینشاند. در شهرهای بزرگ تر، این سنتها شکل و شمایل تازهتری دارند. خانوادهای دخترشان را به دلیل اینکه رمان عاشقانهای خوانده شوهر داده اند و خانواده دیگری به بهانه اینکه دختر چشم و گوشش باز شده و با پسرش تلفنی حرف میزند.
با اینکه در شهرهای بزرگ، بسیاری از دختران تمایل به ازدواج در سن پایین ندارند، اما نگاه رسمی، گویا چندان هم با ازدواج زودرس دختران مخالف نیست و برخی از نظریهپردازان سیاسی و اجتماعی، در اظهارنظرهای خود به دنبال جا اداختن این موضوع بودهاند. در راس این افراد، محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق قرار داشت. احمدینژاد در سال۸۹ با انتقاد از افزایش سن ازدواج دختران و پسران که در آن زمان به ترتیب ۲۴ و ۲۶ سال بود گفته بود: «به نظر من، سن ازدواج مناسب برای دخترها ۱۶، ۱۷ و ۱۸ سال است، یعنی زمانی که دخترها تازه شکوفا شدهاند و در اوج عاطفه و احساس و لطافت هستند و سن مناسب برای ازدواج پسرها ۱۹، ۲۰ و ۲۱ سال است.»
نمونه دیگر علی مطهری، نماینده مجلس ایران که در میزگردی در شبکه سه تلویزیون ایران به رویه معمول در مدارس کشور برای اخراج دانشآموزان دختر متاهل اعتراض کرد و گفت اخراج دختران متاهل از مدارس اشتباه است و در کنار هم بودن دختران متاهل و مجرد مشکلی ایجاد نخواهد کرد.
این نگاه در کنار روند قانونی شدن ازدواج دختربچهها، کار را برای اجبار دختران به ازدواج در کودکی آسان میکند. مریم حسینخواه، فعال حقوق زنان میگوید: «باید به این نکته توجه کرد که در ایران قانون به نحوی از ازدواج دختربچهها را تایید میکند و نهادهایی مثل مدرسه یا بهزیستی که انتظار میرود از دختربچهها در مقابل این مساله حمایت کنند، در عمل گاهی این موضوع را تشویق میکنند.»
بر اساس قانون ایران، سن قانونی ازدواج وجود ندارد و قانون، تنها حداقل سن ازدواج را برای دختران ۱۳ سال و برای پسران ۱۵ سال تعیین کرده است. اما دور زدن این محدودیت کار سختی نیست: ولی قهری میتواند با موافقت قاضی و گرفتن حکم رشد از او، در هر سنی حتی هنگام نوزادی، دختر یا پسر خود را به عقد دیگری در بیاورد. بر اساس قوانین ایران، دادگاه بر اساس معیارهای خاصی، حکم میدهد که فرد شرایط ازدواج را دارد و به تعبیری مشخص میکند که آیا به بلوغ رسیده یا خیر. نخست از پزشک قانونی مشورت میگیرند، بعد هم چند جلسه مشاوره برای دختربچه میگذارند و در این جلسات تنها چند سئوال از وی میشود. روند کار در هر دادگاه ممکن است متفاوت باشد و تشخیص دادگاه هم به شدت متاثر از عرف منطقه است.
پایان کودکی و مرگ آرزوها
آمار محدودی که بر اساس تفکیک استانی درباره ازدواج دختربچهها منتشر شده، نشان میدهد که ازدواج دختربچهها محدود به مناطق خاصی از ایران نیست. به عنوان نمونه در سال ۱۳۹۱ در هفت استان تهران٬ خراسان شمالی٬ خراسان جنوبی، آذربایجان شرقی، گیلان، مازنداران و کرمانشاه، آمار ازدواج بر اساس تفکیک سنی زوجین اعلام شده و در تمامی این استانها آمار بالای ازدواج دختربچهها دیده میشود. در یک نمونه دیگر در استان همدان، بر اساس اعلام اداره ثبت و احوال استان در ۹ ماه نخست ۱۳۹۱ دستکم ۳۸.۱۲ درصد کل ازدواجها، مربوط به ازدواج دختران ۱۵ تا ۱۹ سال بوده است. مریم حسینخواه در این زمینه میگوید: «این مساله تنها مختص مناطق محروم و شهرهای مرزی و روستاها نیست. حتی در تهران هم این آمار بالاست و در سال ۹۱، ۱۷۵۲ مورد ازدواج دختران بین ۱۰ تا ۱۴ سال ثبت شده است. به علاوه در ایونت فیسبوکی سال گذشته درباره همین موضوع، بسیاری از افرادی که با نوشتن روایتهای خود مشارکت کردند، از ازدواجهای زیر ۱۵ سال در خانوادههای پولدار یا متوسط بالا به دلیل باورهای فرهنگی و مذهبی پرده برداشتند.»
صرف نظر از مکان جغرافیایی وقوع ازدواج در کودکی، عواقب آن برای این دختربچهها بسیار به هم شبیه است. دختربچهای که وادار به ازدواج میشود، یک نیروی کار مفت و مجانی است: در خانه و مزرعه کار میکند، کتک میخورد و توان مقابله هم ندارد. او یک سوژه جذاب جنسی هم هست؛ جوان و تر و تازه. سلامت او خیلی زود بر اثر این بردگی از بین میرود و این تازه سوای آسیبهای رابطه جنسی زودهنگام، بارداری در سن کم و ترس و اضطراب روانی است.
علاوه بر این، دختربچههایی که ازدواج میکنند، با کنده شدن ناگهانی از دوران کودکی و نوجوانی امکان تحصیل و آموزش را از دست میدهند. بسیاری از آنها قربانی خشونتهای خانگی میشوند و آمار به قتل رسیدن دختربچهها توسط شوهران یا اعضای خانواده همسر قابل تامل است. برخی از آنها هم فشارها را تاب نمیآورند و دست به خودکشی میزنند. در بهترین حالت، پیری زودرس، افسردگی و بیماریهای گوناگون جسمی، سهم آن دسته از دخترانی است که در ازدواج دوران کودکی خود خودشانستر از بقیه بودهاند.