عنوان:
مرکز بررسی جرایم سازمانیافته- دایره جرائم سایبری
پیشینه:
مرکز بررسی جرائم سازمان یافته در سال ۱۳۸۶ در بخشی از معاونت اطلاعات سپاه پاسداران ایجاد میشود. وظیفه این مرکز که بخشی از فرماندهی پدافند سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی[۱] است، مداخله در فعالیتهایی است که در فضای مجازی اتفاق میافتد و از نظر سپاه پاسداران، «جرائم سازمانیافته تروریستی، جاسوسی، اقتصادی و اجتماعی» محسوب میشود. این مرکز موظف است که درچارچوب ماموریت کلی سپاه پاسداران که در اصل ۱۵۰ قانون اساسی ایران آمده است انقلاب اسلامی و نظام سیاسی برآمده از آن را نگهبانی کند. مبارزه با «هتک حرمت و توهین به مقدسات دینی و ارزشهای انقلابی» از طریق اینترنت یکی از دلایل راه اندازی این مرکز عنوان شده است. در همین اطلاعیه آمده است که این مرکز با قوه قضاییه ایران و سایر نهادهای اطلاعاتی همکاری و هماهنگی میکند.
مسئولان:
سرهنگ محمد صادقی، مسئول این مرکز است که اطلاعاتی درباره پیشینه شغلی وی پیش از مدیریت مرکز یادشده در دست نیست. تاکنون هیچ تصویری از این شخص منتشر نشده و در تنها مصاحبه تلویزیونی وی، تنها صدای وی بر روی تصویر یک مانیتور کامپیوتر پخش شد
.
موارد نقض حقوق بشر:
مرکز جرائم سازمانیافته سپاه پاسداران که «گرداب» (www.gerdab.ir)، وبسایت رسمی آن است، حداقل در پنج پروژه مشخص، حقوق بشر را به شکلی شدید و گسترده نقض کرده است.
۱. گرداب (پروژه مضلین)
در اواسط سال ۱۳۸۷ ، بیش از ۹۰ وبسایت پورنوگرافی از سوی مرکز بررسی و مبارزه با جرائم سازمانیافته سپاه پاسداران به طور کامل نابود شد. همزمان، نیروهای این مرکز چندین نفر را به اتهام راهاندازی و اداره وبسایتهای یادشده دستگیر کردند.
در ۲۸ اسفند ۱۳۸۷ مرکز بررسی جرایم سازمانیافته طی اطلاعیهای که وبسایت رسمی خود (www.gerdab.ir) منتشر شد اعلام میکند: «نیروهای اطلاعاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تعدادی از شبکههای سازمانیافته ضد دینی و ضد «امنیت، فرهنگ و عفت عمومی» که به زبان فارسی در اینترنت فعالیت میکردند شناسایی و در یک سلسله عملیات پیچیده فنی-اطلاعاتی منهدم» کردهاند. در بخشی از این بیانیه آمده است: «براساس مستندات به دست آمده و اعترافات صریح عوامل اصلی شبکهها که مورد حمایت سرویسهای امنیتی کشورهای بیگانه قرار داشتهاند، این افراد با طراحی و تشکیل شبکههای پیچیده و به قصد پیشبرد اهداف دشمن در قسمتی از پروژه براندازی نرم، اقدام به راه اندازی تعدادی سایت ضد دینی، مستهجن و ضد انقلابی کرده و با ترفندهایی افراد فعال در این عرصه را شناسایی و با برقراری ارتباط به پشتیبانی فنی و مالی، خطدهی و هدایت آنان میپرداختهاند.»
در اولین روزهای سال ۱۳۸۸، اسامی، اتهامات و عکسهای ۴۵ نفر از دستگیرشدگان به عنوان متهمان پرونده مضلین (گمراهشدگان) در وبسایت گرداب که متعلق به مرکز یادشده است منتشر شد. در همان زمان، اعترافات برخی از متهمان این پرونده از تلویزیون دولتی ایران تحت عنوان مستند گرداب پخش شد. در تیتراژ انتهایی این برنامه از معاونت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، روابط عمومی سپاه پاسداران، قوه قضاییه، دادسرای عمومی و انقلاب تهران، دادسرای ویژه جرائم رایانهای و فنآوری اطلاعات و مرکز بررسی جرائم سازمانیافته به عنوان همکاران تهیه این برنامه تلویزیونی نام برده شده بود. در این اعترافات تلویزیونی، متهمان اعلام کردند که از طریق راهاندازی وبسایتهای پورنوگرافیک، سعی در گمراه کردن جوانان داشتند و از این طریق، اعتقادات اسلامی جوانان و نیز، پایههای فرهنگی جمهوری اسلامی را هدف گرفته بودند.
این اعترافات کمی بعدتر، در برنامه دیگری با نام «مستند شوک» از شبکه سوم صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز پخش شد. در زمان انتشار عکسها و نامهای افراد یادشده و همچنین پخش اعترافات آنها از تلویزیون، هنوز این افراد در هیچ دادگاهی محاکمه و محکوم نشده بودند.
حداقل سه تن از متهمان این پرونده، سعید ملکپور، وحید اصغری و شهروز وزیری، کمتر از یک سال بعد از انتشار اعترافاتشان از تلویزیون دولتی ایران، در نامههایی اعلام کردند که خود و سایر متهمان این پرونده از سوی بازجویان اطلاعات سپاه تحت شکنجههایی طاقتفرسا قرار گرفتهاند تا اعترافاتی دروغین علیه خود و دیگران انجام دهند.
در بخشی از نامه سعید ملکپور، روند تهیه اعترافات تلویزیونی چنین توضیح داده میشود: «یکی دیگر از موارد شکنجه روحی، وادار کردن من به اجرای سناریوهای دیکتهشده توسط بازجویان سپاه در مقابل دوربین و فیلمبرداری اجباری از من بود. با این که تیم بازجویی به من قول داده بودند که فیلمها هیچگاه از تلویزیون پخش نخواهد شد و این فیلمها تنها جهت نمایش برای مسئولان نظام و با قصد گرفتن بودجه برای پروژه گرداب است، چند ماه بعد متوجه شدم که فیلم ها بدون پوشش صورت بارها در ایامی که خانوادهام داغدار پدر تازهدرگذشتهام بودهاند، در تلویزیون سراسری به نمایش در آمده است. تیم بازجویی با وجود اطلاع از درگذشت پدرم و با وجود اطلاع از ناراحتی و تالم خانوادهام، دقیقاً در ایام برگزاری مراسم سوم تا هفتم درگذشت پدرم بارها این فیلمها را پخش کرده که منجر به شدیدترین ضربات روحی به خانواده داغدارم خصوصا مادرم شد. به گونهای که مادرم با دیدن تصاویر من در تلویزیون و آن اعترافات دروغین، دچار حمله قلبی گردید. برخی از مواردی که مرا مجبور به بیان آن در مقابل دوربین کرده بودند، مضحک و به دور از واقعیت بود که از نظر فنی اصلا امکانپذیر نمیباشد. برای مثال از من خواستند که در مقابل دوربین از خریداری یک نرمافزار از انگلستان و قرار دادن آن روی وبسایت خودم صحبت کنم. باید اضافه میکردم، در صورت بازدید اشخاص از این سایت، این نرمافزار بدون آگاهی وی، بر روی کامپیوتر او نصب شده و پس از آن کنترل وبکم کامپیوترش، حتی زمانی که کامپیوتر خاموش است به دست من می افتد! و به این ترتیب من از طریق اینترنت از اتاق خواب افراد فیلم تهیه میکردم! با این که من به بازجوها گفته بودم، چنین مسئلهای از نظر فنی امکانپذیر نیست، آنها پاسخ دادند کاری به این کارها نداشته باش!»
وحید اصغری نیز در شکایتی که در زندان از مسئولان پرونده خود و از بازجویان و کارشناسان پدافند سایبری سپاه کرده بود، درباره عادی (روتین) بودن استفاده از شکنجههای جسمی و روحی در روند بازجویی مینویسد: «ضربات شلاق و باتوم و شیلنگ و ضربههای سنگین دست به سر و مغز و گوشها و صورت بیدفاع من و لگد به پاها و شکم و سر و خونریزی لثه و دست و پای بنده و ضربههای مغزی و ایجاد حالات کوفتگی بدن و پاها و ضربات شلاق و باتوم ساعتها در طول شب و روز ادامه داشت و برای همه به کار میرفت و خودم در صحنه حاضر بودم که دیگران را آزار و اذیت میکردند بازجویان و کارشناسان خودسر قوه قضائیه و سپاهیان پدافند سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علاوه بر آن تنبیههای بدون حکم قانونی و غیر شرعی، فحشهای رکیک و توهینهای ناموسی و جنسی به من و خانوادهام و حتی خانواده خودشان و خدا و پیغمبر (العیاذبالله) و رهبر و غیره پشت سر هم میدادند.»
وی همچنین درباره روند تهیه تصاویر برای پخش تلویزیونی چنین مینویسد:
«آنها ماهها شبانه مرا به طور غیر قانونی از اوین تحویل گرفته و به شکنجهگاه مخفی سپاه به اسم رمز «شرکت» که در مکان مجهول قرار دارد و فراقانونی عمل میکند با چشمبند و دستبند میبردند و به خاطر هدفشان … شروع به گذاشتن من در کمد تنگ و تاریک با حیوانات موزی و سیاهچال و وان حمام (همراه با دستبند و پابند) و کیسههای هوا خفهکننده و ضد هوا و اکسیژن روی سر و روی من انداختند (دقیقا عین کیسههای مخصوص گوانتانامو و ابوغریب) و مرا شدیدا به چوب بسته و به حالات کاسه سر و به سمت پائین آویزان کردند با طناب و دستبند و شلاق و سیلی متناوبا میزدند تا [آنچه] غیر حقیقت و غیر واقع بود و خواست آنها بود را بنویسم و امضا کنم و در مقابل دوربین همکاران سانسورچیشان (صدا و سیما) اعترافات بزرگ و دروغین بکنم (که به طور غیر قانونی در برنامه شوک برنامه ویژه سپاه شبکه یک و اخبار ۲۰:۳۰ و سایت غیر قانونی گرداب متعلق به سپاه پخش و توزیع شد. بدون اجازه از ما و دادگاه در حالی که من محکوم نیستم و متهم و اتهامات را که ساخته و پرداخته پرورده خودشان است را قبول ندارم و دادگاه هم حکمی نداده است مبنی بر اینکه من مجرمم!)»
دو نفر از سه نفری که تاکنون درباره اعمال شکنجه توسط بازجویان اطلاعات سپاه و اجبار خود به انجام اعترافات دروغین سخن گفتهاند، از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شدهاند و نفر سوم، به ۵ سال حبس و تبعید به شهر گرگان محکوم شده است.
پس از اعلام قطعی شدن حکم اعدام سعید ملکپور، مرکز جرائم سازمانیافته سپاه در بیانیهای به تاریخ ۹ بهمن ۱۳۹۰ ، ضمن ابراز نارضایتی از اینکه چرا بعد از گذشت بیش از سه سال وی هنوز به مجازات نرسیده، از قوه قضاییه به دلیل تایید حکم اعدام سعید ملکپور تشکر کرد.
بخشی از این بیانیه موید نقش مستقیم مرکز جرائم سازمانیافته در صدرو حکم اعدام برای سعید ملکپور و پیگیری این مرکز برای اطمینان از اینکه این حکم، قطعی میشود است: «با پیگیریهای مجدانه مرکز بررسی جرائم سازمانیافته سپاه اینک و پس از ماهها اقدامات حقوقی فشرده و طاقتفرسا، حکم اعدام مدیر بزرگترین شبکه ضد دین و مستهجن فارسیزبان در دیوان عالی کشور تایید شد.»
دو روز بعد نیز در وبسایت این مرکز مطلب دیگری منتشر شد که در آن نوشته شده بود که پیامهایی از مردم دریافت کردهاند که خواستار اعدام هرچه زودتر سعید ملکپور شدهاند.
۲. سرکوب معترضان پس از انتخابات (پروژه فتنه عمیق)
مرکز بررسی و مبارزه با جرائم سازمانیافته سپاه پاسداران، در ۱۵ تیر ۸۸ اولین مجموعه عکس را از کسانی که در اعتراضات پس از انتخابات شرکت کرده بودند منتشر کرد و از کاربران اینترنتی خواست که در صورت داشتن هرگونه اطلاعاتی از صاحبان عکسها، به این مرکز اطلاع دهند تا بتوانند آنها را شناسایی و دستگیر کنند. انتشار این عکسها تا ماهها بعد و پس از اتمام هر یک از تجمعات اعتراضی ادامه داشت و از سایت گرداب به عنوان یک وسیله برای جمعآوری اطلاعات و جاسوسی در مورد معترضان استفاده میشد. در برخی از صفحاتی که هم اکنون نیز در وبسایت گرداب موجود است، بر روی برخی از عکسها نوشته شده است: «شناسایی شد»” که به معنای این است که معترضی که عکس وی منتشر شده از سوی نیروهای این مرکز یا همکاران آنها در سایر نهادهای امنیتی، شناسایی و بازداشت شده است.
صادقی مدیر مرکز جرایم سازمانیافته در مصاحبهای میگوید: «مرکز با انتشار تصاویر مربوط به اغتشاشگران، کنترل این فضا را در دست گرفت. بعد از این حرکت، اخلالگری در اینترنت کاهش یافت و همچنین اطلاعات بسیار مهمی توسط کاربران در رابطه با متهمین در اختیار این مرکز قرار گرفت… شناسایی تعدادی از عوامل اصلی و هادیان اغتشاشات که در بستر اینترنت اقدام به دروغپردازی و توهین به افراد و دعوت به تجمعات میکردند.»
فعالیت مرکز جرائم سازمانیافته در شناسایی و دستگیری معترضان وقایع پس از انتخابات ۸۸، تنها محدود به کسانی نمیشد که در اعتراضات خیابانی شرکت کرده بودند بلکه فعالان سایبری را هم در بر میگرفت.
در دیماه ۱۳۸۸ مطلبی تحت عنوان «دستگیری تعدادی از مدیران اصلی فتنه عمیق در فضای سایبر» در وبسایت گرداب منتشر میشود و در آن اعلام میشود که این مرکز، فعالان سایبری را که در وقایع پس از انتخابات نقش داشتهاند، شناسایی و دستگیر کرده است. علیرضا ع، دانشجوی مهندسی مکانیک دانشگاه تهران، یکی از پنج نفری است که از او نام برده میشود. بر اساس این مطلب وی متهم به «انتشار فراخوان برای تجمع غیر قانونی در مقابل مجلس شورای اسلامی، ارسال و انتشار ایمیلهای حاوی بیانیه و اطلاعیه تحریکآمیز، محتویات اینترنتی توهینآمیز نسبت به اسلام و رهبری، تشکیل جنبش وبلاگی سبز و انتشار کاریکاتورها و مطالب تمسخرآمیز در مورد ریاست جمهوری» شده است.
۳. ایرانپراکسی (پروژه دارکوب)
در پاییز ۱۳۸۸، عده ای از فعالان سایبری توسط ماموران مرکز بررسی و مبارزه با جرائم سازمانیافته سپاه پاسداران دستگیر و به بند ۲-الف، که بازداشتگاهی است در داخل اوین وتحت کنترل سپاه پاسداران، منتقل شدند.
یک فعال سایبری و وبلاگنویس که در جریان ناآرامیهای پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ فعال شده بوده، در آذر ۸۸ دستگیر میشود و یک ماه و نیم در بند ۲الف در سلول انفرادی بوده است، درباره بازجوییها و فشارهای واردشده چنین شهادت میدهد: «در طبقه دوم ساختمان بازجویی ۲الف حدود پنج شش تا اتاق بود، توی هر اتاقش دستکم دو تا بازجو بودند، و یک صندلی که مینشستی پشت به آنها و رو به دیوار. شروع میکردند به صحبت کردن: مثلا تو با صهیونیستها چه کار داشتی؟ تو با سایت صهیونیستی– آمریکایی توییتر چطور ارتباط گرفتی؟ مثلا بهم گفتند که هسته مرکزی فیسبوک را روی کاغذ برای من بکش. منم برایشان توضیح دادم که مثلا من با یکی فرند (دوست) بشوم او میتواند من را ببیند، آخرش خیلی جالب بود، بهم میگفتند اگر اینها [یی که ما میخواهیم] را ننویسی، ما الان دستخطت را داریم که هسته مرکزی فیسبوک را تو لو دادی…هدفشان این بود که اعتراف بگیرند که من [با نظام] عناد داشتهام، به خاطر عضویت در سایتهای فیسبوک و توییتر با سرویسهای جاسوسی صهیونیستی و آمریکایی در ارتباط بودهام، ضدانقلاب بودهام و…یک بار گفتند: حالا فکر میکنی اگر خانوادهات بخواهند سفری بکنند، تصادفی بکنند کسی چیزی میگوید؟ سانحه بوده دیگر، کار خاصی نکردش. این را گفت واقعا ترسیدم. راست میگفت، میتوانستند یک تصادف راه بیندازند، خانوادهام را بکشند…»[۲]
حسین رونقی ملکی یکی دیگر از کسانی است که در این موج بازداشتها، در ۲۲ آذر ۱۳۸۸ دستگیر شد. وی که با نام مستعار بابک خرمدین در ایران به وبلاگنویسی میپرداخت، همچنین در زمینه برنامهنویسی و ساخت وبلاگ و عبور از فیلترینگ تخصص داشته و در زمینه مبارزه با سانسور در فضای سایبری ایران تلاشهای گستردهای انجام میداد. یکی از اتهامهای اصلی وی راهاندازی سایتی با نام «ایرانپراکسی» بود که در آن روشهای مختلف دستیابی به وبسایتهایی که توسط جمهوری اسلامی فیلتر شده بودند را در دسترس کاربران اینترنت قرار میداد.
در توضیحاتی که در وبسایت گرداب راجع به «ایرانپراکسی» منتشر شده آمده است: «در سال ۲۰۰۶ میلادی در اجرای طرح «بیثباتسازی ایران» که توسط سازمان سیا تهیه و با اختصاص بودجه چهارصد میلیون دلاری توسط کنگره آمریکا، با دستور «بوش» ابلاغ و عملیاتی شد. راهاندازی نوعی جدیدی از «جنگ اطلاعاتی» موسوم به جنگ «سایبری» در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفت که با استفاده از عوامل گروهکهای ضدانقلاب از جمله منافقین، سلطنتطلبان و برخی گروهکهای دیگر، مورد توجه آمریکاییها قرار گرفت. در این راستا تأسیس شبکه موسوم به «ایران پراکسی» از جمله مهمترین اقداماتی است که در این سال با بودجهای بالغ بر ۵۰ میلیون دلار توسط سازمان سیا و تحت پوشش دفتر IBB وزارت امور خارجه آمریکا فعال گردید. تخلیه بانکهای اطلاعاتی کشور، نفوذ و خرابکاری در سایتهای اینترنتی ایران، مبارزه با فیلترینگ در داخل کشور، ایجاد امنیت برای کاربران شبکه مجازی علیه جمهوری اسلامی، ایجاد بستر ارتباط امن تلفنی و دیتا برای مصاحبه با رادیو فردا، رادیو زمانه، شبکه تلویزیونی صدای آمریکا (VOA) و سایر رسانههای غربی، در زمره مأموریتهای شبکه ایران پراکسی بود.»
صادقی، مسئول مرکز جرایم سازمانیافته سپاه در گفتوگویی خبری اعلام میکند که پدافند سایبری سپاه این شبکه را که یکی از کارهایش ایجاد فضایی امن برای کسانی بود که میخواستند با رادیو و تلویزیونهای خارج از ایران مانند رادیو زمانه، رادیو فردا و تلویزیون صدای آمریکا مصاحبه داشته باشند، منهدم کرده است. وی همچنین گفت که مدیران شبکه ایرانپراکسی از سازمان سیا حقوق دریافت میکردهاند.
حسین رونقی ملکی، وبلاگنویس، یکی از متهمان این پرونده بوده است. وی در زمینه ایجاد نرمافزارهایی که با آنها بتوان از فیلترینگ گسترده سایتهای اینترنتی توسط دولت ایران عبور کرد فعال بوده است. این وبلاگنویس از زمان بازداشت تاکنون، طی چندین مرحله تحت فشار شدید بازجویان برای انجام اعترف تلویزیونی علیه خود قرار داشته است و به همین دلیل تاکنون چندین بار دست به اعتصاب غذا زده است. احمد رونقی ملکی، پدر وی، در نامهای به دادستان تهران نوشته است: «فرزندم حسین رونقی ملکی ۱۳ ماه در سلول انفرادی در زندان اوین زیر شکنجههای بازجویان سپری کرده است و همین باعث گردیده هر دو کلیههایش و کیسه صفرا و سلامتیاش را از دست بدهد.»
در چنین شرایطی، حسین رونقی ملکی در نامهای به دادستان تهران، از خود وی نقل قول میکند که چگونه اطلاعات سپاه در جلوگیری از دسترسی وی به مداوای آثار شکنجه نقش دارد. وی مینویسد:
«آقای دولتآبادی یادتان هست در مورد وضعیت وخیم جسمیام به خاطر دو عمل جراحی کلیه، داشتن سنگ کیسه صفرا، آنژین قلبی و شکستگی دندان که هدیه بازجویان است برایتان گفتم. یادتان هست تاکید کردم که با وجود هشدار پزشکان متخصص بیمارستان هاشمینژاد، تاکید دکتر رضوانی رئیس اداره پزشکی قانونی غرب تهران در نامه شماره ١۶٨٢٠ به تاریخ ٩٠/٢/٢١ برای خروج من از زندان و ادامه درمان من در محیطی خارج از زندان و نیز تائیدیههای مکرر پزشکی قانونی در تاریخهای ٩٠/۴/٧ و ٩٠/۵/٩ در همین باره، من باز هم به زندان باز گردانده شدم…در مقابل شما چه گفتید؟ تنها پاسخ دادید که به دلیل مخالفت سپاه نمیتوانید مرا به مرخصی اعزام کنید. یادتان هست در ملاقاتهای پیشین گفته بودید که اگر پزشکی قانونی با اعزام تو به مرخصی موافقت کند، تو را به مرخصی میفرستیم. بعد از صحبتهای شما تحقیق کردم و دیدم که سه ماه قبل از اظهارات جنابعالی، پزشکی قانونی موافقت خویش را با اعزام من به مرخصی اعلام کرده و برای شما فرستاده بود همان وقت هم به شما گفتم که این نهادهای امنیتی هستند که تشخیص میدهند چه کسی و چگونه تحت درمان قرار گیرد.»
حسین رونقی ملکی به دلیل آنچه عضویت در شبکه ایرانپراکسی، توهین به رهبری و توهین به رییس جمهور خوانده شده مجموعا به ۱۵ سال حبس محکوم شده است.
۴. سرکوب «مجموعه فعالان حقوق بشر» (پروژه مرصاد)
در اسفند ۱۳۸۸ چندین نفر از فعالان حقوق بشر که در نقاط مختلف ایران با سازمانی به عنوان «مجموعه فعالان حقوق بشر» کار میکردند، توسط مرکز جرایم سازمانیافته سپاه دستگیر شدند. جعفری دولتآبادی، دادستان تهران، تعداد آنها را حدود ۳۰ نفر اعلام کرد. وحید احمد فخرالدین، وکیل دادگستری، یکی از این دستگیرشدگان است. او که در بند ۲الف نگهداری میشده است در بخشی از شهادت خود میگوید:
«مرتب و با چشم بسته، شب و نصفهشب میآمدند میکشیدنت میبردنت بازجویی. از توی حمام میآمدند میکشیدنت میبردند بازجویی. کشانکشان میبردند میگفتند میخواهیم اعدامت کنیم. بحث تعرض و تجاوز، بحث خیلی مسائل [مطرح می شد]. تا پنجاه روز آنجا بودم بعد هم آمدند گفتند که باید دوباره تعهد بدهی که نباید کارهای حقوق بشری بکنی. گفتند باید تعهد بدهی برای ما کار کنی. اگر مقالهای ازت خواستیم، اگر مصاحبهای ازت خواستیم در ارتباط حقوق بشر باید برای ما انجام بدهی. دریک برنامه تلویزیونی بیایی بگویی که ما وابسته به امریکا و اسرائیل هستیم و تعهد بدهی که کار حقوق بشری نکنی، هرکاری که ما بهت گفتیم بکنی.»[۳]
در اسفندماه ۱۳۸۸، فیلمی از تلویزیون دولتی ایران پخش میشود که در قسمتهایی از آن، چهار عکس خصوصی از وحید احمد فخرالدین در میهمانیها و مراسم خارج از ایران که از کامپیوتر وی که در هنگام دستگیری ضبط شده استخراج شده بود، پخش میشود. در این فیلم، مجموعه فعالان حقوق بشر از جمله فخرالدین، به ارتباط با سازمان مجاهدین خلق و پیش بردن اهداف آن سازمان در پوشش فعالیت حقوق بشری متهم میشوند. همچنین آنها متهم میشوند که در جریان ناآرامیهای بعد از انتخابات، فهرست دروغینی از کشتهشدگان را منتشر کردهاند. در این فیلم، مجموعه فعالان حقوق بشر به جمعآوری اطلاعات دانشمندان هستهای کشور نیز متهم میشوند. مشابه همین ویدئو نیز با عنوان (Cyber War on Iran) از پرستیوی پخش شد.
همزمان در یک گفتوگوی خبری که از سیمای جمهوری اسلامی پخش میشد، صادقی، معاون فنی و سایبری اطلاعات سپاه پاسداران اسلامی (رییس مرکز جرایم سازمان یافته)، نیز اعلام میکند که نیروهای تحت امرش، مجموعه فعالان حقوق بشر را زیر نظر گرفته و به ارتباط آنها با مجاهدین خلق و همینطور ارائه اسامی دروغین کشتهشدگان در اعتراضات پس از انتخابات از سوی آنها پی بردهاند. در این برنامه اعلام میشود شبکه فعالان حقوق بشر به دست مدافعان سایبری جمهوری اسلامی متلاشی شده است.
وحید احمد فخرالدین درباره تاثیری که این فیلمها بر روی زندگی شخصی وی گذاشته چنین شهادت میدهد: «مشکلاتی که برای من پیش آمد، در واقع بر میگشت به فیلمی که از تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی، شبکه دوم، و پرستیوی و اینها منتشر شد. عکسهای شخصی من که توی لپتاپ من بود و گرفته بودند را آمدند گذاشتند توی این فیلم که مثلا من در حال رقصیدن، یک جایی نشستم روی میز، مثلا مشروب هست و قشنگ توی فیلم صحبت میکند که اینها جاسوسها کجایند و با منافقین هستند و با آمریکا در ارتباطند و با اسرائیل در ارتباطند. یعنی تلاش این بود که نشان بدهد که کسانی که کار حقوق بشری میکنند، همه قرتیاند، همه اهل خانمبازیاند، مشروب میخورند، این طرف و آن طرف سفر خارجی دارند و هزینههایشان از این طرف و آن طرف تامین میشود، و اساسا حقوق بشر یک پوششی است برای سرویسهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل که تحت پوشش مسائل حقوق بشری فعالیت و یارگیری میکنند و میخواهند براندازی کنند؛ براندازی نرم، جنگ رسانهها و سایبری و … این فیلمی که پخش شد روی زندگی خانوادگی، اجتماعی، شغلی و کاری من خیلی اثر گذاشت. وقتی آزاد شدم پدر من نیامد سراغ من، دامادمان خانه ما نمیآمد، خواستگار خواهرم اصلا فراری شد رفت، به همسایه سلام میکردم جوابم را نمیداد، دادگاه که می رفتم توی پروندههایم مشکل پیدا میکردم، خیلی از قضات به ضررم رای میدادند، به موکلهایم میگفتند این چه وکیلی است گرفتی، یک بار خواستگاری کردم ]آن دختر ماجرا را[ فهمید گفت نمیخواهم… داغون شدم، مجبور شدم زدم بیرون.»[۴]
۵. فیلترینگ سایتهای اینترنتی
یکی از پروژههای دائمی مرکز جرائم سازمانیافته، بخشی است که در آن از کاربران اینترنت خواسته میشود اگر به وبسایتی برخوردند که براساس آنچه در سایت گرداب آمده، محتوای مجرمانه دارد، آن وبسایت و مسئولانش را برای پیگیری و برخورد قضایی معرفی کنند.
علاوه بر وبسایتهای پورنو، وبسایتهایی که مذاهب و آیینهایی همچون بهاییت و صوفیگری را هم تبلیغ میکنند، یا علیه مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی مطالبی منتشر میکنند و یا حتی درباره تبعیض قومی و نژادی مطلبی دارند، در کنار وبسایتهایی که روشهای دسترسی به سایتهای فیلترشده را در اختیار کاربران میگذراند، جزو وبسایتهایی است که مرکز جرائم رایانهای در پی یافتن مسئولان آن و تعقیب قضایی آنان است. حتی دارندگان وبسایتهایی که محتوای وبسایتهای فیلترشده را بازنشر میدهند مشمول تعقیب قضایی خواهند شد.
مراجع:
۱- Revolution Guard Cyber Defense Command (RCDC)
۲- نام و مشخصات شاهد به دلایل امنیتی نزد ما محفوظ است.
۳- شهادت وحید احمد فخرالدین، عدالت برای ایران
۴- همان
*آخرین بهروزرسانی: ۱۳ تیر ۱۳۹۷*